یار دوازدهم غرب در پرونده یمن
آنچه از سوی فرستاده سازمان ملل متحد به یمن دنبال میشود، ادامه تلاشهای بیثمر پیشین است. تلاشهای نمادین و حتی جانبدارانه سازمان ملل متحد و تلاش برای برآورده کردن حداقلی مطالبات سعودی نهتنها بدبینی نسبت به تلاشهای موجود را به ارمغان آورده، بلکه زمینه شکلگیری مفروضاتی را فراهم کرده است که نباید به آنها اعتماد و بهسادگی از کنارشان عبور کرد.
نامه نیوز، در بحبوحه حضور پررنگ انصارالله در آب های دریای سرخ، توقیف سریالی کشتی های متعلق و مرتبط با صهیونیست ها، تلاش های آمریکا و غرب برای ایجاد ائتلاف دریایی بین المللی علیه صنعا و تهدید دولت نجات ملی به حمله و انجام عملیات هایی علیه پایگاه های نظامی (صنعا و ساحل غربی)، یکی از نکات قابل توجه در شرایط موجود، حضور پررنگ و برجسته هانس گروندبرگ، نماینده سازمان ملل متحد در امور یمن و سفرهای دوره ای و پرتکرار وی به منطقه به ویژه ریاض است.
گروندبرگ می تواند حامل پیام هایی از سوی غربی ها برای محدود کردن صنعا باشد
این در حالی است که در روزهای اخیر صنعا با غربی ها به دلیل زیر فشار قرار دادن تل آویو سرشاخ شده که باید با صرافت خاص و ظرافت ویژه ای به آن توجه کرد. گروندبرگ به تازگی در ادامه تحرکاتش در پرونده یمن و پس از اتمام دیدارهای فشرده در عمان به ریاض سفر، با خالد بن سلمان وزیر دفاع سعودی و مسئول پرونده یمن و سایر مقام های عربستان دیدار و برای شرایط دستیابی به صلح در یمن و شروع مذاکرات یمنی - یمنی رایزنی کرد.
برای واکاوی تحرکات نماینده سازمان ملل متحد در امور یمن و تحلیل آنها باید به نکاتی توجه کرد و آنها را مدنظر قرار داد:
نخست، اینکه به نظر می آید گروندبرگ می خواهد از شرایط غبارگونه و گل آلود میدانی دریای سرخ در وضعیت کنونی ماهی موفقیت دیپلماتیک تحصیل و از آن به عنوان تجربه موفق در کارنامه سیاسی و دیپلماتیکش استفاده کند. به بیان روشن تر، برنامه شلوغ کاری فعالیت دیپلماتیک در پرونده یمن از سوی نماینده سازمان ملل متحد در امور یمن مبین نکته ای کلی است که وی می خواهد به هر قیمتی شده این پرونده را به سرانجام برساند و موقعیت فعلی برای کسب دستاورد مناسب است.
دوم، اینکه دیدارهای فشرده گروندبرگ از منطقه و گفت و گوهای دوجانبه می تواند بر مبنای مفروض تحلیلی دیگر نیز رخ دهد. در واقع گروندبرگ می تواند حامل پیام هایی از سوی غربی ها برای محدود کردن صنعا باشد. مبنای مفروض بر این پایه استوار است که فرستاده سازمان ملل متحد از طرف ریاض خواستار تحمیل شروطی برای مذاکره است و می خواهد آنها را به سمت راه حل نهایی با صنعا سوق دهد. در رهگذر موجود علاوه بر پذیرش شروط صنعا، مقام های یمنی را به پذیرش توقف رویکرد راهبردی موجود در دریای سرخ مجاب کند.
سوم، اینکه فشرده شدن تلاش های گروندبرگ می تواند به معنای مشغول کردن صنعا به انجام مذاکرات با ریاض و سایر بازیگران یمنی همسو با ریاض باشد؛ به نحوی که از رهگذر این اتفاق تمرکز صنعا را از روند موجود در دریای سرخ منحرف کند و پای میز مذاکره بکشاند. به واقع تغییر رویکرد از حالت عملیاتی - تهاجمی در دریای سرخ به نشستن پشت میز مذاکرات دیپلماتیک ماحصل تلاش های گروندبرگ است.
چهارم، اینکه مأموریت گروندبرگ می تواند پیام آور بیم و هراسی باشد که در آینده احتمال وقوع دارد. به عبارت بهتر، گروندبرگ و همکارانش در سازمان ملل متحد فارغ از اتفاقات موجود، وحشت زده هستند که موفقیت های صنعا در میدان نبرد با تل آویو و غربی ها در دریای سرخ به حوزه درون سرزمینی در تقابل با متجاوزان و سایر بازیگران یمنی در قلمرو سرزمینی یمن کشیده شود و این موضوع به معنای نابود شدن شبح صلح ادعایی و شبه تلاش های سازمان ملل متحد در رابطه با پرونده یمن به شمار می رود.
بهره سخن
نکات گفته شده برپایه مفروضات تحلیلی از روندهای موجود در یمن و شاخص هایی است که در هشت سال گذشته از تجاوز به یمن شکل گرفته اند. در واقع، آنچه از سوی نماینده سازمان ملل متحد دنبال می شود؛ ادامه تلاش های بی ثمر پیشین این مرجع بین المللی در قالب نمایندگان قبلی است.
تلاش های نمادین و حتی جانبدارانه سازمان ملل متحد در سال های گذشته و تلاش برای برآورده کردن حداقلی مطالبات سعودی نه تنها بدبینی نسبت به تلاش های موجود را به ارمغان آورده، بلکه زمینه شکل گیری مفروضاتی را فراهم کرده است که نباید به آنها اعتماد و به سادگی از کنارشان عبور کرد.
علاوه بر این، تهدیدها و تلاش های نافرجام ولو در حد اسم و شعار برای مقابله با صنعا از سوی غربی ها در قالب ائتلاف و ... نیز بر شبهات موجود مبنی بر تلاش های دیپلماتیک گروندبرگ با هدف دستیابی به صلح افزوده است.
منبع : راهبرد معاصر
دیدگاه تان را بنویسید