کد خبر: 711745
تاریخ انتشار :

مجری صداوسیما صدای روزنامه اصولگرا را هم درآورد

خانم مجری درحالی‌که نمایشگر پشت‌سر او تصویر چند چهره مشهور علوم انسانی در ایران را نمایش می‌دهد، قدم می‌زند و با ادبیاتی که نپختگی و عدم تسلط به موضوع از تک‌تک کلماتش جاری است، خطاب به این افراد می‌گوید شما مگر جامعه‌شناس نیستید؟ چرا واقعیت کف میدان را که حضور ۱۰ میلیونی مردم در بدرقه رئیس‌جمهور بود، نمی‌بینید و درباره‌اش حرف نمی‌زنید؟

مجری صداوسیما صدای روزنامه اصولگرا را هم درآورد
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

روزنامه فرهیختگان نوشت: خانم مجری درحالی‌که نمایشگر پشت‌سر او تصویر چند چهره مشهور علوم انسانی در ایران را نمایش می‌دهد، قدم می‌زند و با ادبیاتی که نپختگی و عدم تسلط به موضوع از تک‌تک کلماتش جاری است، خطاب به این افراد می‌گوید شما مگر جامعه‌شناس نیستید؟ چرا واقعیت کف میدان را که حضور ۱۰ میلیونی مردم در بدرقه رئیس‌جمهور بود، نمی‌بینید و درباره‌اش حرف نمی‌زنید؟

بعد درباره این افراد از ادبیاتی استفاده می‌کند که سوای از دون شأن بودنش کاملا نشان می‌دهد به‌هیچ‌وجه نمی‌داند درباره چه چیزی و چه کسانی حرف می‌زند.

از میان کسانی که تصویرشان پشت‌سر خانم مجری بود یکی‌شان از حزب‌اللهی‌ترین شخصیت‌های علوم انسانی است. یکی دیگر شاید به‌طور تیپیکال حزب‌اللهی به حساب نیاید اما همه چیزهایی که پس از قاعده سال ۱۴۰۱ گفت برای او بین جماعت براندازان و مخالفان تبدیل به ابژه‌ای برای حمله فراهم کرد و هم حمایت تمام‌قدش از مردم مظلوم غزه و در ادامه نقدهای موشکافانه و دقیقی که راجع‌به سکوت بخشی از روشنفکران در این خصوص داشت، اولین چیزی است که درحال‌حاضر به محض شنیدن نام او به ذهن می‌آید.

یکی دیگر از این افراد اساسا متخصص علوم سیاسی در حوزه روابط بین‌الملل است و جامعه‌شناس نیست؛ ضمن اینکه تحلیل‌های اخیرش در بسیاری از فرازها به شکلی غافلگیرکننده با آیت‌الله رئیسی و وزیر خارجه‌اش همخوان و منطبق می‌نمود.

به‌جز یک نفر، به کارنامه فکری و عملی باقی افراد حاضر در این تصویر هم اگر دقت شود، می‌توان چنین ایرادهای واضحی به موضع آن برنامه رسانه ملی پیدا کرد و اولین سوالی که پیش می‌آید این است که چرا وقتی چیزی را بلد نیستند، درباره‌اش حرف می‌زنند؟

مشخص است که نه‌تنها مجری این برنامه، بلکه تهیه‌کننده‌اش و تمام اعضای شورای سردبیری، هیچ کدام کوچک‌ترین شناختی نه از ابراهیم فیاض دارند، نه از بیژن عبدالکریمی، نه از الهه کولایی و نه از باقی صاحبان آن تصاویر.

سوال دیگر اینجاست که بر فرض حتی اگر صاحبان آن تصاویر درست انتخاب می‌شدند و همه از میان کسانی بودند که به رئیس‌جمهور نقدهای تندی داشتند یا گاهی لحن‌شان به‌سمتی رفت که نسبت به او و حامیانش توهین تلقی می‌شد، این چطور می‌تواند دلیلی برای برحق بودن این توقع بتراشد که امروز اگر در واکنش به حضور میلیونی مردم ایران در تشییع جنازه این افراد، همه آن منتقدان تند و تیز دیروز توبه‌نامه‌ای عاجزانه منتشر نکردند، کسی آنها را بی‌شرف بخواند. وقتی این حرف‌ها در زمان حیات خود آقای رئیسی بیان شده بود و آن مرحوم یا واکنشی نشان نداد یا بسیار ملایم برخورد کرد، چطور عده‌ای می‌خواهند به بهانه حمایت از ابراهیم رئیسی که حالا دیگر در میان ما نیست، اخلاقیات سیاسی و اجتماعی دیگری را کاملا متعارض و متناقض با مشی او جا بیندازند؟

اما مهم‌ترین سوال این‌جاست که طراحان این صحنه چه هدفی را از نمایش آن در این لحظه خاص تاریخی دنبال می‌کردند؟ آیا این کار با توجه به جو عاطفی جامعه درحال‌حاضر، تلاشی است برای کوبیدن و نهایتا منزوی و خفه کردن صاحبان اندیشه به بهانه چند مورد غیرقابل تعمیم و ارجاع همه چیز به آنچه «کف میدان» نامیده شده؟ این آیا چیزی غیر از یک شکل مبتذل شده از عمل‌گرایی است که در آن هر کس به لحاظ فکری خودش را کم‌توان می‌بیند، می‌خواهد اساسا زمین بازی را عوض کند و به جایی ببرد که اندیشه و عقلانیت تعیین‌کننده نیست؟

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما