کد خبر: 717528
تاریخ انتشار :

چرا ظریف، آذری جهرمی و محمد فاضلی رفتند؟

آنچه در شرایط کنونی و در محافل و مباحث درونی نیروهای حامی رئیس‌جمهور منتخب بیشتر مایه نگرانی شده، تردیدهایی است که درباره سازوکار تشکیل دولت و همکاران رئیس‌جمهور وجود دارد و این نگرانی را شکل می‌دهد که مجموعه فشارهای بیرونی و مناسبات درونی، به سمتی رود که نیروهای کارآمد، توانمند و باورمند به توسعه و تغییر حاشیه‌نشین شوند و کابینه‌ای فاقد توان کافی برای تغییر وضع موجود شکل گیرد.

چرا ظریف، آذری جهرمی و محمد فاضلی رفتند؟
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

روزنامه هم میهن نوست: البته، شکل‌گیری کمیته‌های تعیین وزرا و مسئولان دولت که چهره‌های باسابقه و مؤثر دولت‌های خاتمی و روحانی در آن حضور دارند، به همراه شکل‌گیری شورای سیاستگذاری تشکیل دولت چهاردهم تاحدی این تردیدها را کاست.

علاوه بر این، معیارهای روشنی که برای گزینه‌های مطرح از سوی پزشکیان به مسئولان این کمیته‌ها ابلاغ شده، مواردی است که با خواست و مطالبه عمومی رای‌دهندگان و رویکردهای پزشکیان در دوران انتخابات همسویی دارد. به‌رغم این تدابیر، همچنان سایه تردیدها و نگرانی‌ها در کمپین حامیان دولت جدید پررنگ می‌نماید. بخشی از این نگرانی، البته طبیعی است. موازنه نابرابر قدرت ازیک‌سو و میراثی که در حوزه‌های مختلف به‌ویژه اقتصاد و جامعه از دولت سیزدهم برجای مانده، در کنار روشن نبودن چشم‌انداز سیاست خارجی شرایطی را پیش رو می‌نهد که نیاز به مجموعه‌ای از نیروهای باورمند، توانمند، صاحب ایده و دانش و تجربه و انگیزه را ضروری می‌سازد تا دولت جدید بتواند این راه دشوار و پرپیچ‌وخم و با موانع بسیار را دست‌کم با نیروی انسانی لازم و انسجام درونی کامل طی کند.

اما به نظر می‌رسد شکل دادن چنین دولتی، با دو مانع درونی مواجه است که آنها را با دو واژه «یغما» و «استغنا» می‌توان صورت بست. دولت چهاردهم، ازیک‌سو با خطر درونی نیروهای سهم‌خواهی روبه‌روست که سابقه عملکرد و مواضع آنان در دولت‌های خاتمی و به‌ویژه روحانی، چندان مثبت نیست. نیروهایی که بیش از منافع عمومی و پیشبرد سیاست‌ها و رویکردهای دولت و دفاع از مواضع اصلاح‌طلبانه و توسعه‌گرایانه آن، در پی منافع شخصی یا باندی خود هستند و در روزگار عسرت و سختی نیز، عموماً کنار می‌نشینند و در انتظار گرفتن ماهی خویش در زمان گل‌آلود شدن آب می‌مانند.

این نیروها، همان است که به «مجاهدین شنبه» معروف شده‌اند و حتی در انتخابات اخیر، چندان نقش مؤثری نداشته‌اند و بیش از دریافت احکام ستادهای انتخاباتی و یا گرفتن عکس‌های یادگاری، نقشی بازی نکرده‌اند. بسیاری از این نیروها متأثر از راهبردی هستند که اصولاً در ابتدا مخالف حمایت از نامزدی پزشکیان بودند و با راهبرد روزنه‌گشایانه‌ای هم که پزشکیان بر مبنای آن به مجلس دوازدهم راه یافت و در ادامه به ریاست‌جمهوری رسید، تعارض داشتند و اکنون هم، به نظر می‌رسد در پی دامن زدن مطالبات و فراموش کردن سریع واقعیات و مناسبات موجود در ساختار سیاسی هستند. آنها تصور می‌کنند پیروزی پزشکیان اتفاقی ساده‌ و تنها متکی و مبتنی بر خواست و اراده اصلاح‌طلبان بوده است و اینک، به‌سادگی می‌توان دولت را صرفاً با نیروهای همسو چید و معادلات کلان را ندید.

از سوی دیگر، برخی از چهره‌های مؤثر کمپین انتخاباتی پزشکیان که تمام‌قد در این انتخابات به میدان آمدند و از نظر مبنایی و راهبردی، از نظریه‌پردازان و پیش‌برندگان راهی محسوب می‌شوند که اکنون در پاستور گشوده شده است؛ مسیر و موضع «استغنا» در پیش گرفته‌اند و خواسته یا ناخواسته، دولت جدید را تضعیف می‌کنند. محمدجواد ظریف، محمدجواد آذری‌جهرمی و محمد فاضلی شاخص‌ترین این چهره‌ها هستند که رسماً از عدم حضور خود در دولت پزشکیان گفته‌اند.

مشخص نیست دلیل تصمیم این چهره‌ها، خواست شخصی خود آنهاست و یا آنکه با مشاهده فضای حاکم بر دولت جدید، کناره گرفتن و حاشیه نشستن را ارجح دانسته‌اند. اگر این تصمیم، شخصی باشد که آشکارا غیرمسئولانه است. چراکه در این حاشیه‌گزینی و دوری از قدرت، فضیلتی نیست. رویکردی است مشابه موضع کسانی که پای صندوق نیامدند با این استدلال که دست‌های‌شان از آلودگی خون یا بیعت یا تبعیت، پاک بماند.

همان‌گونه که رای ندادن در این انتخابات تصمیمی فردی اما با پیامدها و خطرات ملی بود؛ کناره گرفتن چهره‌های مؤثر (مخصوصاً این سه) گرچه ظاهراً تصمیمی شخصی است، اما می‌تواند آثار و پیامدهای منفی ملی و اجتماعی به همراه داشته باشد. چراکه این چهره‌ها از مهمترین نیروهای کمپین انتخاباتی پزشکیان بوده‌اند که هریک نماد و نماینده یکی از شعارها و اهداف دولت جدید شناخته می‌شوند. ظریف، نماینده رویکرد تنش‌زدایی خارجی و احیای برجام؛ آذری‌جهرمی، نماد کاهش فیلترینگ، توسعه اینترنت و توجه به نسل نو (زد)؛ و فاضلی، نماد به‌کارگیری نخبگان و دانشگاهیانی است که در این سال‌ها با پرونده‌سازی و اخراج و تعلیق مواجه شده‌اند.

به عبارت دیگر، کنار رفتن این سه چهره (و چهره‌های مؤثر دیگر حامی پزشکیان)، تنها کناره‌گیری سه شخصیت سیاسی و علمی و اجرایی نیست؛ بلکه به مخاطب و جامعه رای‌دهنده این‌گونه القا می‌شود و پیام می‌دهد که پزشکیان در همین ابتدای کار، سه پروژه اصلی و اساسی خود را کنار گذاشته است و یا دست‌کم، از توانمندترین و مؤثرترین نیروهای خود برای پیشبرد آن سود نخواهد جست. اگر هم دلیل کناره گرفتن این چهره‌ها، فضای شکل‌گرفته حول پزشکیان باشد که قطعاً باید در رویه موجود تجدیدنظر کرد و اندیشید که چرا و چگونه روندی شکل گرفته که ستارگان کمپین پیروز ۱۴۰۳، رفتن را بر ماندن و فرار را بر قرار ترجیح داده‌اند.

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما