کد خبر: 724208
تاریخ انتشار :

ایران و معمایی به نام «هریس» | آیا پیروزی کامالا هریس به نفع ایران است؟

عده‌ای در کشور ما به این مساله اشاره دارند که پیروزی کامالا هریس در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، می‌تواند گزینه‌ای مطلوب برای ایران باشد. حامیان این ایده بر این باورند که دموکرات‌ها رویکرد‌های منعطف‌تر و البته تعاملی‌تری را در قیاس با جمهوری‌خواهان و چهره‌هایی نظیر دونالد ترامپ اتخاذ می‌کنند. این در حالی است که واقعیت‌های میدانی از این گزاره پشتیبانی نمی‌کنند.

ایران و معمایی به نام «هریس» | آیا پیروزی کامالا هریس به نفع ایران است؟
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

مدت زمان زیادی تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در آبان ماه ۱۴۰۳، باقی نمانده است. در این راستا، کامالا هریس و دونالد ترامپ، به عنوان ۲ نامزد اصلی انتخابات، رقابت تنگاتنگی را تجربه می‌کنند. نتایج نظرسنجی‌های مختلف در آمریکا نیز از فاصله کمِ هریس و ترامپ و غیرقابل پیش بینی بودن نتیجه نهایی انتخابات آمریکا حکایت دارند.

با این همه، یک نکته مهم در مورد این انتخابات این است که این رویداد، حامل پیامد‌های قابل توجهی برای دیگر کشور‌های جهان نیز است. موضوعی که تا حد زیادی ناشی از موقعیت اقتصادی و سیاسی آمریکا در عرصه نظام بین الملل است. اساسا به همین دلیل هم است که در طی ماه‌های اخیر و حتی وضعیت کنونی دیدگاه‌ها و مقالات مختلفی با محوریت این موضوع مطرح و منتشر می‌شود که روی کار آمدن هریس یا ترامپ، چه تغییراتی را در سیاست خارجی آمریکا در قبال بازیگران مختلف بین المللی نظیر اتحادیه اروپا، چین، روسیه و ... در پی خواهد داشت؟

در این رابطه، به طور خاص عده‌ای نیز در کشور ما به این مساله اشاره دارند که پیروزی کامالا هریس در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، می‌تواند گزینه‌ای مطلوب برای ایران باشد. حامیان این ایده بر این باورند که دموکرات‌ها، رویکرد‌های منعطف‌تر و البته تعاملی تری را در قیاس با جمهوری‌خواهان و چهره‌هایی نظیر دونالد ترامپ اتخاذ می‌کنند.

با این حال، این‌طور به نظر می‌رسد که این دیدگاه با ۳ چالش مهم رو به رو است و برخی واقعیات را در نظر نمی‌گیرد.

۱. ثابت بودن خطوط سیاست خارجی آمریکا

در آمریکا، بسیاری از خطوط حکمرانی به ویژه در حوزه سیاست خارجی ثابت هستند. متغیر فردی، نَه اینکه از قدرت برخوردار نباشد بلکه با حوزه کنشی و مانور مشخصی رو به رو است. البته که این مساله قاعده‌ای پذیرفته شده در عرصه حکمرانی کشور‌های مختلف جهان است و حضور دولت‌ها و دولتمردان گوناگون، نمی‌تواند ایجاد کننده تغییرات جدی و عمیق در سیاست خارجی آن‌ها باشد با این حال، این موضوع در روند سیاست خارجی دولت آمریکا به نحو عینی تری قابل مشاهده است.

از این رو، اینکه توقع داشته باشیم پیروزی کامالا هریس در انتخابات آمریکا و راهیابی او به کاخ سفید، فرصت‌های قابل توجهی را پیش روی ایران قرار خواهد داد و از سطح تنش‌ها میان تهران-واشینگتن تا حد زیادی بکاهد، با توجه به مبانی گفتمانی و ثابت بودن اصول سیاست خارجیِ خاورمیانه‌ای آمریکا، نباید آن‌قدرها هم ایده واقع‌بینانه‌ای تصور شود.

تئوریسین‌ها و اندیشمندان برجسته سیاست خارجی آمریکا نظیر "جورج کنان" و یا "هنری کسینجر" همواره تاکید داشته اند که چراغ راهنمای آمریکا در سیاست خارجی، منافع ملی آن است و دولت‌ها صرفا می‌توانند تاکتیک‌های متفاوتی را برای تحقق منافع ملیِ روشن ارائه کنند.

۲. سابقه تاریخی سیاست خارجی دموکرات‌ها

بسیاری به این نکته اشاره می‌کنند که دونالد ترامپ در دوره چهار ساله حضور خود در کاخ سفید، سیلی از سیاست‌های ضدایرانی را در پیش گرفته و خسارت‌های زیادی را به ویژه به اقتصاد کشور ما تحمیل کرد. این گزاره غلط نیست با این حال، باید توجه داشته باشیم که معماریِ سیاست تحریم آمریکا علیه ایران که در سال‌های اخیر تشدید شده و در دوره ترامپ به اوج رسید، در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما و کنشگری محوری افرادی نظیر "ریچارد نفیو" پایه ریزی شده است.

در دوره اوباما بود که بانک مرکزی ایران برای نخستین بار تحریم شد و یا روند فروش و صادرات نفت ایران با موانع جدی رو به رو شد. به بیان ساده تر، در زمان اوباما بستر‌های لازم برای تشدید فشار‌ها علیه ایران فراهم شد و این روند در دوره ترامپ اوج گرفت. از این رو، بیراه نیست اگر دموکرات‌ها را مغز متفکر تشدید فشار‌های هدفمند علیه ایران توصیف کنیم. این همان اصطلاحی است که جو بایدن تنها اندکی پس از پیروزی خود در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا در قالب مقاله‌ای برای "سی ان ان"، بر آن تاکید کرد و آن را بهترین راهبرد برای اعمال فشار بر ایران ارزیابی کرد.

تردیدی نیست که اگر کامالا هریس نیز رئیس جمهور آمریکا شود، رویکرد‌های تقابلی دستگاه سیاست خارجی آمریکا علیه ایران را مطابق با منافع ملی کشور خود ادامه خواهد داد و در این رابطه، کلیه اقدامات دولت‌های پیشین آمریکا را به مثابه اقداماتی در مسیر چیدنِ میوه معادله تشدید فشار علیه ایران ارزیابی خواهد کرد.

۳. اعتراف کامالا هریس به تقابل با ایران

اگر متغیر‌هایی نظیر اصول حاکم بر سیاست کلان حکمرانی آمریکایی و یا محذورات و سیاست‌های حزبی در آمریکا را کنار بگذاریم، خودِ کامالا هریس نیز در موضع گیری‌های اخیر خود بار‌ها علیه ایران موضع گیری‌های روشنی را داشته است. به عنوان مثال وی اخیرا در قابل یک سخنرانی انتخاباتی تاکید کرده که اگر به این درک برسد که ایران تهدید جدی علیه نیرو‌های آمریکاییِ حاضر در منطقه  است، در صدور فرمان حمله به منافع ایران تردید نخواهد کرد.

در عین حال، کامالا هریس در طی چهار سال اخیر در دولت بایدن به عنوان معاون رئیس جمهور آمریکا خدمت کرده است. دولتی که صد‌ها مورد تحریم تازه را علیه ایران تحمیل کرده و البته که فردی نظیر هریس نمی‌تواند بی تفاوت به مواضع و منافع شرکت‌های تسلیحاتی و یا لابی‌های صهیونیستِ ذی‌نفوذ در عرصه سیاست آمریکایی، رویکردی مستقل را در رابطه با ایران در پیش گیرد.

از این رو، مجموع آنچه در این گزارش ذکر شد یک گزاره را به ذهن متبادر می‌کند و آن این است که صِرف تکیه ایران به مبانی قدرت ساز خود است که می‌تواند برای تهران اقتدارآفرین و دستاوردساز باشد. والا قمار کردن روی این مساله که چه کسی مستاجر جدیدِ کاخ سفید خواهد بود، صرفا کشور را با شوک‌های تازه رو به رو خواهد کرد. موضوعی که حداقل با توجه به شرایط حساس فعلی، می‌تواند موجب ایجاد چالش‌ها و مشکلات تازه  باشد و درست به همین دلیل، هوشیاری دولت چهاردهم و به طور خاص تیم سیاست خارجی آن را می‌طلبد.

منبع: فرارو

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما

دیگر رسانه ها