کمین خطرناک؛ آیا جنگ قریبالوقوع است؟ | تهدیدات جدید علیه ایران در آستانه انفجار!
کمالوندی تاکید کرد: آژانس انتظار نداشته باشد ایران همکاری سازندهای را ادامه دهد. در این میان اگرچه تاکنون خروج از معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (انپیتی) تنها به عنوان سناریویی حداکثری در سطح هشدار دیپلماتیک مطرح بوده است.

نشست فصلی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی سرانجام روز دوشنبه با تصویب قطعنامهای علیه ایران پایان یافت؛ قطعنامهای که به باور ناظران بیش از آنکه بر نگرانیهای فنی نسبت به برنامه هستهای ایران استوار باشد، به واسطه اهداف سیاسی و اعمال فشار تعریف و تصویب شد تا تهران وادار شود امتیازهای حداکثری ادعایی را دراختیار ایالاتمتحده قرار دهد. گفتنی است این قطعنامه با ابتکار عمل امریکا و تروییکای اروپایی (فرانسه، آلمان و بریتانیا) و در امتداد گزارش ادعایی اخیر نهاد پادمانی درباره عدم شفافسازی ایران نسبت به برخی سایتها صادر و با واکنش تند وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی کشورمان مواجه شد. در همین راستا، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه کشورمان، با انتشار توییتی هشدار داد که تصویب چنین قطعنامهای میتواند پیامدهای جدی و پرهزینه برای طرفهای غربی داشته باشد.
وزیر امور خارجه کشورمان همچنین هشدار داده که اروپا در آستانه یک اشتباه راهبردی بزرگ دیگر قرار دارد. همزمان، بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی نیز با تاکید بر مجموعهای از واکنشهای احتمالی ایران، از دو محور مهم سخن گفت: نخست، اقدامات فنی در راستای سطح و حجم غنیسازی اورانیوم و دوم، بازنگری در همکاریهای داوطلبانه و احتمالا فراپادمانی ایران با آژانس. او در پاسخ به این پرسش که واکنش ایران به قطعنامه احتمالی شورای حکام چه خواهد بود، گفت: دفعه قبل هشدار دادیم و توجه نکردند و تولید ۶۰درصد را ۷ برابر کردیم؛ اکنون هم فهرستی از اقدامها را تهیه کردیم و به آنان هم گفتیم.
کمالوندی تاکید کرد: آژانس انتظار نداشته باشد ایران همکاری سازندهای را ادامه دهد. در این میان اگرچه تاکنون خروج از معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (انپیتی) تنها به عنوان سناریویی حداکثری در سطح هشدار دیپلماتیک مطرح بوده، برخی تحلیلگران بر این باورند که در صورت فعال شدن سازوکار ماشه توسط تروییکای اروپایی، چنین تصمیمی میتواند به عنوان واکنشی جدی از سوی تهران در دستور کار قرار گیرد.
با این حال به باور گروهی از کارشناسان در شرایط فعلی، هنوز نشانهای از فعالسازی این مکانیسم دیده نمیشود. با این همه براساس ارزیابی تحلیلگران، احتمال ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل در این مقطع چندان بالا نیست، اما اهمیت قطعنامه اخیر بیش از همه حمایت واشنگتن از رویکردهای مخرب علیه تهران را برجسته کرده؛ موضوعی که به طور مستقیم میتواند بر روند به ظاهر پرتنش مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و ایالاتمتحده اثرگذار باشد. مذاکراتی که هر چند توقف آن اعلام نشده، اما چشمانداز روشنی نیز ندارد.
لازم به ذکر است در هفتههای گذشته، ایالاتمتحده از طریق میانجیگر عمانی بستهای پیشنهادی به ایران ارایه کرده که بنابر گزارشهای ادعایی رسانههای غربی حاوی درخواستهایی ازجمله توقف غنیسازی و اعمال محدودیت بر فعالیتهای هستهای تهران است. با این حال، مقامات ایرانی تاکید دارند که در این بسته پیشنهادی هیچ اشارهای به لغو تحریمها یا آزادسازی داراییهای بلوکهشده نشده است. همزمان گروهی از ناظران مدعیاند که ظاهرا برخی خطوط قرمز قطعی ایران ازجمله تداوم غنیسازی نیز نقض شده است. تهران همواره غنیسازی صلحآمیز را جزو خطوط قرمز خود قلمداد کرده است.
در میان چنین فضای ملتهبی که نشأت گرفته از اقدامات هماهنگ تروییکای اروپایی و واشنگتن است برخی تحلیلگران معتقدند که حتی در صورت برگزاری دور جدیدی از گفتوگوها، فضای حاکم دیگر امکان شکلگیری توافقی پایدار را فراهم نخواهد کرد. ازسوی دیگر، درحالی که مسکو نیز به عنوان عضو برجام بارها اعلام کرده برای ایفای نقش میانجی در شکلگیری توافقی میان ایران و امریکا آماده است، تهران تاکنون به چنین پیشنهادی پاسخ مثبتی نداده است. چنانکه پیشتر و در اواخر سال گذشته و در خلال سفر سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه به تهران، مسکو پیشنهاد میانجیگری در مذاکرات را مطرح کرده بود که البته با پاسخ منفی ایران مواجه شد.
حال نیز ناظران تصویب این قطعنامه در شورای حکام را عاملی تنشزا در مسیر تعاملات هستهای ایران با غرب تلقی کردهاند؛ گزارهای که اگر با اقداماتی یکجانبه ازسوی امریکا یا اروپا ادامه یابد، ممکن است به انحراف کامل مسیر دیپلماسی و حرکت به سوی بحران منتهی شود. به این بهانه روزنامه اعتماد در راستای ارزیابی شرایط فضای کنونی حاکم بر تنشهای فعلی میان تهران و دول غربی و بررسی سناریوهای احتمالی در این زمینه با رحمان قهرمانپور، کارشناس مسائل سیاست خارجی گفتوگو کرده است.
قهرمانپور در گفتوگویی ضمن استناد به رویکرد اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی که در گزارش اخیر خود به موضوعات مختومهشده پیامدی را بازگشایی کرده و ایران را به عدم ارایه اطلاعات کامل و درست درباره سه سایت متهم کرده است، بر این باور است که همین گزاره میتواند زمینه را برای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت فراهم کند.
شواهد نشان میدهد که ایالاتمتحده و تروییکای اروپایی عزم خود را برای تصویب قطعنامه ضدایرانی در شورای حکام جزم کردهاند، بالاخص آنکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز در گزارش اخیر خود ضمن تکرار ادعاهای پیشین، به نظر میرسد لحن تندتری دارد، به باور شما در صورت تصویب قطعنامه احتمال ارجاع این سند ادعایی به شورای امنیت تا چه اندازه محتمل است؟
درمورد قطعنامه باید گفت همچنان متنی بهصورت علنی منتشر نشده و اظهارنظرها براساس اطلاعات افراد محدودی انجام شده که به متن آن دسترسی داشتهاند. بنابراین برای ارزیابی نهایی، باید منتظر انتشار رسمی قطعنامه باشیم. نکته دوم مربوط به گزارش اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی است که در آن به چند محور مهم پرداخته شده است. نخست، کلیت گزارش ناظر بر موضوع موسوم به «پیامدی» یا مطالعات ادعایی نظامی است؛ موضوعی که طبق توافق برجام در سال ۲۰۱۶ قرار بود براساس همکاری ایران و آژانس مختومه اعلام شود. چهار مکان مرتبط با این پرونده در آن زمان مطرح بود و بهطور رسمی این پرونده بسته شد. اعتراض اصلی ایران حول این محور استوار است که چرا دبیرکل آژانس بار دیگر موضوعی را که بهنوعی مختومه شده، مجددا به جریان انداخته است. البته آژانس در پاسخ میگوید هر زمان که اطلاعات جدیدی به دست آورد، موظف است آن را منتشر کند.
در گزارش اخیر، آژانس علاوه بر بازخوانی مجدد پرونده پیامدی، نکته جدیدی را نیز مطرح کرده و آن ارتباط میان فعالیتهای هستهای در سایتهای مریوان، آباده، ورامین، انبار تورقوزآباد و لویزان-شیان است؛ موضوعی که پیشتر در گزارشها مطرح نشده بود. به بیان دیگر، آژانس مدعی است که برنامه هستهای نظامی ایران که پیش از سال ۲۰۰۳ دنبال میشده، به طور کامل متوقف نشده است. این ادعای جدید، زمینه اصلی اختلاف کنونی ایران و آژانس را شکل داده است. در بخشی دیگر از گزارش، آژانس اعلام کرده که ایران اطلاعات دقیق و قانعکنندهای درباره سه مکان مورداختلاف از سال ۲۰۱۹، یعنی ورامین، تورقوزآباد و مریوان ارایه نکرده است. در ادبیات فنی آژانس، این اطلاعات باید هم کامل (Complete) و هم صحیح (Correct) باشند.
در برخی موارد، اطلاعات ارایهشده کامل، اما نادرست، یا صحیح، اما ناقص بوده است. این وضعیت در گزارش به عنوان «عدم پایبندی» (Non-Compliance) تعبیر شده است؛ مفهومی که میتواند مبنای حقوقی برای ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت قرار گیرد. در نشست اخیر شورای حکام که در ماه ژوئن برگزار شد، این موضوع هنوز به رایگیری نرسیده، اما انتظار میرود امریکا و تروییکای اروپایی پیشنویس قطعنامهای را به رای بگذارند، اما چنانچه چین یا روسیه نیز با اجماع مخالفت کنند، قطعنامه به رای گذاشته خواهد شد. با این حال، در صورت تصویب، قطعنامه احتمالا مهلتی دو یا سهماهه برای همکاری کامل ایران با آژانس تعیین خواهد کرد. در صورت عدم تحقق این همکاریها، پرونده ایران میتواند در نشست سپتامبر شورای حکام برای تصمیمگیری به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شود.
همچنین، آژانس در این گزارش اشاره کرده که موضوع سایتهای لویزان-شیان و مریوان فعلا در اولویت قرار ندارند، اما همچنان حلنشده تلقی میشوند. به گفته آژانس، این مکانها دچار تغییرات فیزیکی شدهاند و امکان بررسی مستقیم وجود ندارد. آژانس مدعی است که در سال ۲۰۰۳ آزمایشهایی انفجاری در این مناطق انجام شده که البته به اطلاعات کامل آن دست نیافته است. در مجموع، گزارش اخیر نشان میدهد که آژانس در حال بازگشایی پروندهای است که پیشتر تحت عنوان پیامدی مختومه شده بود و بر پایه ادعای عدم ارایه اطلاعات کامل و درست از سوی ایران، زمینهسازی حقوقی برای اقدامات بعدی از جمله ارجاع به شورای امنیت در حال انجام است. ایران نیز پیشتر در پاسخ اعلام کرده که منشا آلودگی اورانیوم در سایتهای ورامین و تورقوزآباد نتیجه خرابکاری خارجی بوده است.
به باور شما در شرایطی که ظاهرا سطح تنشها میان ایران و غرب اوج گرفته ایران چه گزینههایی برای واکنش دراختیار دارد؟
در واکنش به رویکرد نهاد پادمانی، ایران دو محور اصلی را تشریح کرده است؛ نخست، واکنش عملی در صورت تصویب قطعنامه است. به نظر میرسد همانگونه که در موارد پیشین نیز شاهد بودیم، جمهوری اسلامی آماده است در پاسخ به رویکرد اخیر غرب، سرعت و سطح غنیسازی اورانیوم را افزایش دهد. تجربه سالهای گذشته نشان میدهد که در هر مرحلهای که شورای حکام موضعگیری شدیدتری علیه ایران اتخاذ کرده، تهران با افزایش سطح غنیسازی، به ویژه در سطح ۶۰درصد، به کنش این گروه از بازیگران واکنش نشان داده است. اما محور دوم سخنان کمالوندی به بازنگری در سطح همکاریهای ایران با آژانس بازمیگردد. او تلویحا اشاره کرده که تهران احتمالا بخشی از همکاریهای داوطلبانه خود با آژانس را متوقف خواهد کرد. منظور از این همکاریها، اقدامات فراتر از تعهدات پادمانی است که ایران در قالب برجام و به صورت داوطلبانه انجام داده و هیچ الزامی برای استمرار آنها وجود ندارد. ازجمله این همکاریها میتوان به ارایه اطلاعات، اجازه دسترسی به تجهیزات اندازهگیری یا نصب دستگاههای خاص برای سنجش سطح غنیسازی اشاره کرد؛ اقداماتی که ایران تا امروز صرفا در چارچوب تعهدات برجامی انجام داده، نه توافق جامع پادمانی با آژانس. در صورت اجرای این تصمیم، روابط ایران و آژانس احتمالا وارد دوره پرتنشتری خواهد شد.
در داخل نیز گروهی احتمال خروج از انپیتی را مطرح کردند، آیا تهران ممکن است در این مسیر گامی جدی بردارد؟
بحثهایی در فضای سیاسی ایران درباره احتمال خروج از پیمان عدم اشاعه (NPT) مطرح شده است. با این حال، منابع رسمی تاکید کردهاند که چنین اقدامی هنوز در دستور کار تهران قرار ندارد. آنچه فعلا ایران را واداشته تا به اروپا هشدار دهد، به احتمال فعالسازی «مکانیسم ماشه» باز میگردد؛ تهران به تروییکای اروپایی هشدار داده که در صورت فعالسازی این مکانیسم، خروج از NPT را به عنوان یکی از گزینههای روی میز در نظر خواهد گرفت. با این حال، هنوز نشانهای از آغاز روند فعالسازی مکانیزم ماشه دیده نمیشود. به این ترتیب، واکنش ایران به قطعنامه احتمالی شورای حکام، در وهله نخست از مسیر افزایش فعالیتهای فنی هستهای و در وهله دوم به واسطه بازنگری در سطح همکاریهای بازرسی با آژانس دنبال خواهد شد.
همزمان با فعل و انفعال امریکا و تروییکای اروپایی، گمانهزنیها درباره مفاد بسته پیشنهادی امریکا به ایران به اوج رسیده و آنگونه که آقای قالیباف، رییس مجلس اعلام کرده، واشنگتن در متن بسته پیشنهادیاش به رفع تحریمها اشارهای نکرده است، فراتر از آن گفته شده که حتی به خواست تهران مبنی بر آزادسازی اموال بلوکه شده نیز اشارهای نشده است، حال در چنین شرایطی آیا میتوان گفت همزمانی تصویب قطعنامه با پیشنهاد ارسالی میتواند مسیر دیپلماسی را به شکلی منفی تحت تاثیر قرار دهد؟
حتما همینطور است. به نظر من اگر این قطعنامه تصویب شود، ایران ناچار خواهد بود واکنش تندی نشان دهد. طبیعتا اگر ایران واکنشی جدی و تند نشان دهد، امریکا و اروپا نیز واکنش متقابلی خواهند داشت و در نتیجه، مذاکرات نیز بهشدت تحتتاثیر قرار خواهد گرفت. حتی اگر دیداری میان طرفها برگزار شود، تصور نمیکنم به نتیجه ملموسی منجر شود. بنابراین، این نکته درستی است که تصویب قطعنامه میتواند روند مذاکرات را با اختلال و دستاندازهای بیشتری مواجه کند و به احتمال زیاد، سطح تنشها را نیز افزایش خواهد داد. درباره بسته پیشنهادی امریکا نیز باید همچنان به حدس و گمان متوسل شویم. به نظر میرسد اصلیترین خواست امریکا توقف غنیسازی در خاک ایران است و در این راستا حتی پیشنهاد ایجاد کنسرسیوم غنیسازی هم در سطح منطقهای و هم در سطح بینالمللی با حضور امریکا مطرح شده است، اما ایجاد کنسرسیوم یک راه بلندمدت است و منجر به حل فوری چالش حاکم نخواهد شد، ضمن اینکه بیاعتمادی میان دو طرف خیلی عمیقتر از آن است که درباره چنین موضوع با اهمیت و حساسی به یکدیگر اعتماد کنند. از همین رو تهران تاکید دارد تا پیشنهاد کنسرسیوم نباید منجر به توقف غنیسازی در خاک ایران شود.
شواهد نشان میدهد که ایالاتمتحده درگیر بازی دوگانه است و تلاش دارد تا با همصدایی تروییکای اروپایی مقدمات فعالسازی ماشه را هموار سازد، این احتمال تا چه اندازه قابل اعتنا است؟
در اینجا با دو مساله مجزا مواجه هستیم؛ نخست، ارجاع پرونده «عدم پایبندی ایران» به شورای امنیت سازمان ملل است. این روند، مسیر حقوقی خاص خود را دارد: آژانس بینالمللی انرژی اتمی تخلف را گزارش میدهد، سپس شورای حکام میتواند با صدور قطعنامهای، پرونده را به شورای امنیت ارجاع دهد. در این مرحله، چین و روسیه به عنوان اعضای دایم شورای امنیت، قادرند این روند را با استفاده از حق وتو متوقف کنند، اما «مکانیسم ماشه» سازوکار متفاوتی دارد که اساسا برای دور زدن فرآیند وتو طراحی شده است. در این حالت، کافی است تروییکای اروپایی (آلمان، فرانسه و بریتانیا) اعلام کنند که ایران به تعهدات خود در چارچوب برجام پایبند نبوده و این مساله را به کمیسیون حلوفصل اختلافات ارجاع دهند. اگر این کمیسیون نتواند طرفین را قانع کند، پرونده به مرحله بعدی میرود. در گام نهایی، شورای امنیت باید درباره تداوم تعلیق تحریمها رایگیری کند.
اینجا نکته مهمی وجود دارد: برخلاف روند معمول، اگر یکی از اعضای دایم -مثلا امریکا یا یکی از کشورهای اروپایی- رای مخالف دهد، تعلیق تحریمها بهطور خودکار پایان میپذیرد و تمامی تحریمهای پیش از برجام، بدون نیاز به رایگیری مجدد، بازمیگردند.
در این میان نقش روسیه را چگونه ارزیابی میکنید، بالاخص آنکه اخیرا میخاییل اولیانوف در باب تصویب قطعنامه علیه ایران در شورای حکام هشدار داده و پیشبینی میشود رییسجمهوری روسیه سفری به تهران داشته باشد؟
به باور من، پس از آغاز جنگ اوکراین اعتماد ایران به روسیه در مسیر دستیابی به توافق هستهای تا حد زیادی تحتتاثیر قرار گرفت. طی دیداری که آقای ابراهیم رییسی با ولادیمیر پوتین در سفر به مسکو داشت، روسیه نتوانست عملکرد موثری داشته باشد. حتی آقای امیرعبداللهیان نیز چندینبار تصریح کرد که ایران در مقطعی به توافق بسیار نزدیک شده بود، اما این امر محقق نشد. به تعبیر ساده، رویکرد نه چندان مناسب باعث شد که ایران در ادامه مسیر هستهای، دیگر به مسکو به عنوان یک بازیگر قابلاعتماد نگاه نکند. در اسفندماه سال گذشته، زمانی که آقای لاوروف به تهران سفر کرد، یکی از پیشنهادهایی که از سوی روسیه مطرح شد، میانجیگری در پرونده هستهای ایران بود، اما به گفته مقامهای روس، پاسخ ایران به این پیشنهاد، محترمانه، اما به شکلی قاطعانه منفی بود. آقای عراقچی نیز به صراحت اعلام کرد که چنین پیشنهادی ازسوی ایران پذیرفته نمیشود. این واکنش، بهروشنی ریشه در همان تجربه تلخ گذشته دارد و نشان میدهد که تهران تمایلی ندارد بار دیگر نقش میانجیگرایانه مسکو را بپذیرد.
ازسوی دیگر، نباید فراموش کرد که خود روسیه درگیر جنگی فرسایشی در اوکراین است و بهطور طبیعی ممکن است بخواهد از کارت ایران در تعاملات بینالمللی استفاده کند. با این حال، ایران امروز دیگر در شرایطی نیست که این برگ برنده را بیمحابا دراختیار روسیه قرار دهد، بنابراین باوجود تصویب توافقنامه راهبردی میان ایران و روسیه در مجلس، به باور من، مسکو در شرایط فعلی نمیتواند و نباید به عنوان یک گزینه قابلاعتماد برای ایران در مسیر پرونده هستهای تلقی شود.
منبع: روزنامه اعتماد
دیدگاه تان را بنویسید