درباره بیانیۀ ۱۹۱ نفره و مقایسه آن با ۲ بیانیه دیگر
جریان سوم در راه است؟
وجه تمایز بیانیه «بایستههای دفاع میهنی» با دو بیانیهای که ناظر به فضای سیاسی کشور بعد از جنگ منتشر شد، مرزگذاری روشنی است که این نامه با دو بیانیه دیگر میکند. تغییر پارادایم، نسخهای است که 180 اقتصاددان برای روزهای بعد از جنگ میپیچند.

فرهیختگان نوشت: بعد از توقف جنگ 12 روزه، نوبت به سیاستمداران و تحلیلگران رسید تا بگویند برای فردای بعد از جنگ باید چه کرد و با دشمن چه برخوردی داشت. ناظر به تصمیمها و بایدهای فضای سیاسی داخل کشور هم 180 اقتصاددان بیانیه نوشتند وضعیت فعلی را بحرانی دانستند که برای عبور از آن «نیاز به تغییر پارادایم حاکم بر نظام حکمرانی است.» میرحسین موسوی هم دومین بیانیه جنجالی را منتشر کرد و خواهان برگزاری همهپرسی برای تشکیل مجلس مؤسسان قانون اساسی شد. هر دو بیانیه بیش از آنکه، ناظر بر شرایط شکننده بعد از جنگ باشد، خود مقدمه شروع بحرانی تازه و دامن زدن به اختلافات سیاسی سابق بود. روز شنبه بعد از بیانیههای پرحاشیه، نامهای با عنوان «بایستههای دفاع میهنی» به امضای 191 نفر از چهرههای دانشگاهی اصولگرا و اصلاحطلب و مستقل، در مطبوعات منتشر شد.
وجه تمایز بیانیه «بایستههای دفاع میهنی» با دو بیانیهای که ناظر به فضای سیاسی کشور بعد از جنگ منتشر شد، مرزگذاری روشنی است که این نامه با دو بیانیه دیگر میکند. تغییر پارادایم، نسخهای است که 180 اقتصاددان برای روزهای بعد از جنگ میپیچند.
بیانیه «بایستههای میهنی» پاسخی روشن به هردوی این بیانیهها داد. نامه، روایتهایی که در قالب «سرزنش قربانی»، سیاستهای ایران را عامل جنگ میخواند را تقبیح و تأکید میکند این روایت «واقعیت تجاوزکاری دشمنی جنایتپیشه را کمرنگ میکند» و آن را «مقدمه انشقاق، نزاع داخلی و کاهنده توان ایران در برابر ایرانستیزان» میخواند و تأکید میکند «اکنون زمان ارتفاعگیری ملی است، نه صفآرایی سیاست داخلی و جبههسازی.» امضاکنندگان این بیانیه که در میان آنها چهرههای اصلاحطلب شناسنامهداری حضور دارند، با عبور از گفتارها و روایتهای اختلافساز، ضرورت توجه به حفظ انسجام ملی را یادآوری میکنند. این تأکید که متوجه جریان اصولگرایی هم میشود، راه مشترکی را در میانه دوگانهسازیها و دوقطبیها که در مواردی با منافع و امنیت ملی در تناقض است، ترسیم میکند. مسیری که این بیانیه روی آن تأکید میکند فضای سیاسی مطلوب را در شرایط نیمهجنگی که دشمن همچنان برای فعالسازی گسلهای جامعه ایران هوشیار است، ترسیم و تبیین میکند.
جریانی تازه متولد میشود؟
پیش از وقوع جنگ، در دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا، کنشهایی از فاصلهگذاری جریان واقعگرا و معتدلتر اصلاحطلب با جریانات رادیکال جناح متبوعشان دیده شد. نمود عینی این مرزگذاری، برای جریان اصلاحطلب در دوران انتخابات مجلس و با بیانیههای روزنهگشایی، بروز کرد و در جریان اصولگرا نیز انتقاد علنی از جریانات تندرو و حاشیهسازی رادیکالها منسوب به جریان اصولگرایی و پرهیز از عقدهگشایی و نزاع بیحاصل با سلیقههای مختلف، خود را نشان داد. نقطه اشتراک واقعگرایان هردو جریان این بود که تصمیمگیریها و تصمیمسازیها را نه برمبنای ملاحظات جناحی که براساس منافع ملی و به نفع توسعه فضای سیاسی، مطرح کرده و پیش میبردند. جنگ 12 روزه و شکلگیری انسجام در تمام سطوح جامعه، منجر به کمرنگتر شدن خطکشیهای سیاسی و موضوعیت یافتن امر ملی، مخصوصاً در عرصه سیاسی و میان سیاستمداران شد. بیانیه «بایستههای دفاع میهنی» که 191 نفر از چهرههای دانشگاهی آن را امضا کردند برای اولین بار به قلم جمع مشترکی از چهرههای سیاسی با سلایق مختلف و البته صاحب ایده منتشر شد و برای کلانمسئلههای موجود در کشور، نسخهای واحد و واقعگرایانه ارائه میکند.
این بیانیه را میتوان مقدمه تشکیل جریانی تازه و جدید دانست. جریانی که صرفاً به تشکیل حزبی جدید، منتهی نخواهد شد و بلکه در ساحت فکر و اندیشه، رویکرد تازهای متولد میشود. این جریان از دل واقعگرایان هردو جناح بیرون آمده و ایده مرکزی آن، تطبیق تصمیمها و ایدهها با منافع و امنیت ملی است. البته تولد و تقویت آن به این مهم بسته است که طیف امضاکنندگان به امضای این نامه اکتفا نکرده و ضمن بسط ایده و پرورش آن، زمینه همگرایی و افزوده شدن به دامنه همفکران و چهرههای شاخص سیاسی را فراهم کنند.
دیدگاه تان را بنویسید