کد خبر: 762669
تاریخ انتشار :

نقشه خطرناک روسیه در شمال ایران؟ / زنگه‌زور در آستانه انفجار!

کریدور زنگه‌زور در نگاه اول یک مسیر ترانزیتی است که قرار است نخجوان را به سرزمین اصلی آذربایجان متصل کند و بخشی از توافق آتش‌بس جنگ دوم قره‌باغ در سال ۲۰۲۰ بود؛ اما در واقع، این مسیر چیزی فراتر از یک راه‌آهن یا جاده ساده است. برای باکو و ترکیه، تحقق آن به معنای تکمیل اتصال مستقیم جهان ترک است و برای روسیه، کریدوری استراتژیک در مسیر کریدور شمال-جنوب که خاک ایران را به اوراسیا وصل می‌کند. اما این مسیر برای ایران، تهدیدی بالقوه برای مرز تاریخی با ارمنستان و نفوذ سنتی‌اش در قفقاز است.

نقشه خطرناک روسیه در شمال ایران؟ / زنگه‌زور در آستانه انفجار!
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

طرح احداث کریدور ترانزیتی زنگه‌ زور که سرزمین اصلی جمهوری آذربایجان را به نخجوان متصل می‌کند، بار دیگر به موضوعی حساس و چندوجهی در قفقاز جنوبی تبدیل شده است؛ منطقه‌ای که در سال‌های اخیر محل تلاقی منافع ژئوپلیتیک ایران، روسیه، ترکیه، آمریکا و حتی چین بوده است.

در تازه‌ترین تحولات، منابع رسانه‌ای از پیشنهاد آمریکا برای واگذاری اپراتوری بخش ارمنی این کریدور به یک «شرکت نظامی خصوصی آمریکایی» خبر داده‌اند؛ طرحی که در صورت تحقق، می‌تواند موازنه قدرت در قفقاز را به‌کلی دگرگون کند و نه‌تنها روسیه، بلکه ایران را نیز با تهدیدی امنیتی در مرز‌های شمالی خود مواجه کند.

چنان چه که طرح پیشنهادی آمریکا برای واگذاری مدیریت بخش ارمنی کریدور ترانزیتی زنگه‌ زور به یک شرکت تجاری آمریکایی، پس از تکذیب‌های اولیه، به یک موضوع جنجالی و نگران‌کننده در منطقه تبدیل شده و می‌تواند صلح شکننده در قفقاز جنوبی را با خطر جدی مواجه کند.

زنگه زور، از مسیر ترانزیت تا محور تنش ژئوپلیتیکی

اکنون و ۵ سال پس از بیانیه آتش‌بس سه‌جانبه نوامبر ۲۰۲۰ که به جنگ ۴۴ روزه بین ارمنستان و آذربایجان پایان داد، دو طرف همچنان بر سر مسائل باقی‌مانده، از جمله بازگشایی مسیر‌های حمل‌ونقل منطقه‌ای، اختلاف نظر دارند.

محور این اختلافات نیز کریدور پیشنهادی و هنوز تحقق‌نیافته زنگه‌ زور است؛ یک مسیر ترانزیتی که قرار است سرزمین اصلی آذربایجان را از طریق استان جنوبی سیونیک ارمنستان به نخجوان متصل کند.

این کریدور که در ابتدا به عنوان راهی برای ایجاد وابستگی متقابل اقتصادی در فضای پس از جنگ در نظر گرفته می‌شد، از آن زمان به یک نقطه اشتعال ژئوپلیتیکی تبدیل شده که نه‌تنها منافع ملی متضاد، بلکه پویایی قدرت در حال تغییر در منطقه را نیز منعکس می‌کند.

کریدور زنگه‌ زور در نگاه اول یک مسیر ترانزیتی است که قرار است نخجوان را به سرزمین اصلی آذربایجان متصل کند و بخشی از توافق آتش‌بس جنگ دوم قره‌باغ در سال ۲۰۲۰ بود؛ اما در واقع، این مسیر چیزی فراتر از یک راه‌آهن یا جاده ساده است. برای باکو و ترکیه، تحقق آن به معنای تکمیل اتصال مستقیم جهان ترک است و برای روسیه، کریدوری استراتژیک در مسیر کریدور شمال-جنوب که خاک ایران را به اوراسیا وصل می‌کند. اما این مسیر برای ایران، تهدیدی بالقوه برای مرز تاریخی با ارمنستان و نفوذ سنتی‌اش در قفقاز است.

از سوی دیگر این مسیر تازه برای آمریکا، فرصتی برای کاستن از نفوذ روسیه و ایجاد گسست در محور تهران-مسکو-پکن؛ و برای چین، بخشی از مسیر زمینی کمربند و راه که اکنون تحت‌الشعاع قرار گرفته است.

ایران؛ تنها مانع عملی تحقق کریدور

ایران از ابتدا با تغییر در جغرافیای سیاسی مرز خود با ارمنستان مخالف بود. اتصال مستقیم نخجوان به آذربایجان بدون حضور گمرک ارمنستان یا ایران، عملاً ایران را از قفقاز جدا می‌کند و می‌تواند پروژه‌های منطقه‌ای ایران مانند کریدور شمال-جنوب را به حاشیه براند.

تهران در سال‌های اخیر بار‌ها هشدار داده در صورت هرگونه تجاوز به مرز‌های بین‌المللی یا نقض حاکمیت ارمنستان، «ساکت نخواهد نشست» و حتی تهدید به اقدام نظامی کرده است.

اما حالا با پیشنهاد آمریکا برای واگذاری این مسیر به یک شرکت نظامی، نه‌تنها مسأله از نزاع با باکو فراتر رفته، بلکه پای یک بازیگر فرا منطقه‌ای با حضور امنیتی جدی به میان آمده است.

البته که در این میان نیز ایران به حق از مخالفان جدی ایجاد کریدور جعلی «زنگزور» است و ارمنستان همچنان ایستاده بر موضع حفظ تمامیت ارضی خاک خود و در مقابل باکو و ترکیه مصرانه پی‌گیر ایجاد دالانی هستند که قطعا کشور‌های همسایه به دلیل استفاده از راه‌های ترانزیتی از آن متاثر می‌شوند، اما آنچه اهمیت دارد همکاری‌های منطقه‌ای برای خروج از هرگونه منازعه و رفتن به سمت راهکاری موثر و منتفع برای طرفین است.

در این میان، اما مواضع متناقض و گاه حتی در تضاد با یکدیگر روسیه نیز به بحرانی عجیب تبدیل شده است. مسکو در حالی یک موضع واحد درباره زنگه زور اتخاذ نمی‌کند که با ورود آمریکایی‌ها، این کشور نیز به طور جدی از شرایط متاثر شده و حتی حضور یک شرکت آمریکایی را باید کنار مرز‌های خود بپذیرد.

چرا روسیه درباره دالان زنگه زور دچار تناقض‌گویی است؟

اما مواضع روسیه در این بحران، دوگانه و گاه متضاد به نظر می‌رسد. از یک‌سو، کرملین بار‌ها بر حاکمیتی بودن موضوع کریدور تأکید کرده و آن را امری بین ایروان و باکو می‌داند. از سوی دیگر، مسکو از اتصال ریلی آذربایجان به نخجوان از طریق خاک ارمنستان استقبال کرده و آن را بخشی از کریدور شمال-جنوب معرفی می‌کند.

عجیب این که در اولین واکنش مسکو به طرح حضور آمریکایی‌ها در کریدور زنگه زور، سخنگوی وزارت‌خارجۀ روسیه گفته بود که «رفتار آمریکایی‌ها چیزی جز فریب‌کاری نیست و غرب در پشت طرح این موضوع، یک اقدام کاملاً فرصت‌طلبانه را پنهان کرده است.»

در مقابل این اظهارات، اما در هفته‌های اخیر ناگاه کرملین موضعی کاملا متفاوت اتحاذ کرد.

به گزارش اقتصاد ۲۴ در روز ۴ مرداد بود که کرملین اعلام کرد که مسئله کریدور زنگه‌ زور کاملاً به صلاحیت باکو و ارمنستان مربوط می‌شود و این دو کشور هستند که باید سرنوشت آن را تعیین کنند.

به این ترتیب بود که دیمیتری پسکوف، سخنگوی رئیس‌جمهور روسیه، در بیانیه‌ای تصریح کرد که موضوع کریدور زنگه‌ زور یک امر حاکمیتی مربوط به باکو و ایروان است.

هم چنین نماینده کرملین تأکید کرد که مسکو آرزومند است طرفین آذربایجانی و ارمنی در کوتاه‌ترین زمان ممکن به امضای پیمان صلح دست یابند.

این موضع‌گیری عجیب و در تناقض با رویکرد اول در حالی صورت می‌گیرد که دولت ارمنستان اخیراً گزارش‌ها مبنی بر توافق با آمریکا برای واگذاری اپراتوری کریدور زنگه‌ زور به یک شرکت آمریکایی را تکذیب کرده بود.

اما شاید بتوان این تناقض را ناشی از دو عامل اصلی در روابط روسیه و همسایگانش دانست:

۱. تلاش برای حفظ نفوذ بر آذربایجان و ارمنستان به‌صورت هم‌زمان

به نظر می‌رسد که روسیه نمی‌خواهد یکی از دو شریک سنتی‌اش را به‌طور کامل از دست بدهد. پس در حالی‌که از ایجاد کریدور به نفع باکو حمایت می‌کند، نمی‌خواهد این اقدام باعث سقوط کامل ارمنستان به دامن غرب شود.

۲. رقابت با آمریکا و ناتوانی در کنترل تحولات میدانی

از زمان جنگ اوکراین، نفوذ میدانی روسیه در قفقاز کاهش یافته و جای خود را به بازیگران دیگری از جمله ترکیه، آمریکا و حتی اسرائیل داده است. پس در این شرایط، مواضع کرملین بیشتر از جنس مدیریت بحران است تا رهبری آن و او در حال سازشکاری است که در این میان منافع ایران را بار دیگر به راحتی قربانی خواهد کرد.

نقش چین؛ متحد خاموش در کنار ایران و روسیه

در این میان موضوع دیگر بازیگری چین در قفقاز جنوبی است. چنان که علاوه بر روسیه، چین نیز از انتقال کالاهایش به اروپا از مسیر ریلی ارمنستان بهره می‌برد و در روند تازه احتمالا این کشور نیز منافع خود را در برابر این کریدور در خطر می‌بیند. احتمالا نیز اگر پیش از این ایران به‌تنهایی برای جلوگیری از تسلط آذربایجان و ترکیه بر مرز خود با ارمنستان حاضر به اقدام نظامی بود، شاید امیدوار بود با روسیه و چین در این مسیر همراه شود و حالا با مواضع متناقض طرف‌های روس شاید تنها چینی‌ها هستند که باید در این موضوع حاضر به دخالت و میانجی گری شوند.

چین که از مسیر ریلی ارمنستان برای انتقال کالا به اروپا استفاده می‌کرد، احتمالا اکنون این مسیر را در خطر می‌بیند. چنان چه که برخی تحلیلگران نیز می‌گویند پکن از طرح آمریکا برای ورود امنیتی به قفقاز ناراضی است، اما ترجیح می‌دهد فعلاً در سکوت و هماهنگی با روسیه و ایران عمل کند.

اما موضوع این است که کریدور زنگه‌ زور اگر به کنترل غرب درآید، بخشی از اتصال اوراسیا به اروپا را به سلطه آمریکا در می‌آورد؛ چیزی که خلاف راهبرد کلان چین در پروژه کمربند منطقه‌ای و بازسازی جاده ابریشم است.

آیا ارمنستان راه اوکراین را می‌رود؟

از سوی دیگر نزدیکی اخیر ایروان به غرب، امضای قرارداد‌های نظامی با فرانسه و آمریکا و طرح واگذاری کریدور به یک شرکت آمریکایی، در نگاه بسیاری از تحلیلگران منطقه، یادآور مسیر پرهزینه‌ای است که اوکراین پیموده است.

تحلیلگران هشدار می‌دهند اگر ایروان در دام ژئوپلیتیک واشینگتن بیفتد، ممکن است به جای یک مسیر ترانزیتی، میزبان یک خط مقدم جدید از جنگ سرد دوم شود.

اما این تحلیل‌ها را زمانی می‌توان درست ارزیابی کرد که اساسا روسیه واکنشی یک دست و همه جانبه به این موضوع داشته باشد، اما فعلا که روسیه بار دیگر شریک نه چندان مطمئنی برای ایران در زمینه مخالفت با ایجاد این کریدور به نظر نمی‌آید و هیچ بعید نیست با دریافت امتیازاتی دیگر مسیر مورد نظر را نیز واگذار کند.

زنگه‌ زور، یک گذرگاه ساده یا جبهه نوین منازعه جهانی؟

این شرایط نیز در حالی رخ می‌دهد که به گزارش اقتصاد ۲۴، کریدور زنگه‌ زور اکنون به آوردگاه جدیدی در رقابت‌های ژئوپلیتیک بین‌المللی تبدیل شده است.

از نگاه منافع ملی و تمامیت سرزمینی ایران نیز هرچند که در ظاهر این دالان جعلی تازه با هدف اتصال دو بخش سرزمینی باکو تعریف شده، اما در واقع در همان ابتدا ایران را از همسایگان سنتی‌اش جدا می‌کند.

پس از آن روسیه را در تنگنای انتخاب بین باکو و ایروان قرار داده است. آمریکا را برای نخستین بار در قامت بازیگر نظامی به قفقاز باز می‌گرداند و نظم شکننده پساجنگ قره‌باغ را نیز بار دیگر به لبه پرتگاه سوق می‌دهد.

بیشتر بخوانید: ضرورت گریز ایران از تله زنگزور و بازی همسایگان برای بر هم زدن مرز‌های تاریخی/ چرا ایران و ارمنستان نباید تن به دالان جعلی بدهند؟/ ماموریت سخت عباس عراقچی در شمال کشور

در چنین شرایطی برای ایران، خطر این دالان جعلی نه‌تنها تغییر مرزها، بلکه ظهور یک ساختار امنیتی جدید در نزدیکی مرز‌های شمالی است.

ساختاری که با ترکیب شرکت‌های نظامی خصوصی آمریکایی، نفوذ ترکیه و محور آذربایجان در حال ایجاد است، می‌تواند تهران را از بازی‌های کلیدی منطقه‌ای کنار بزند.

اکنون برای تهران، دیپلماسی پیش‌دستانه و تعریف منافع مشترک با چین و روسیه – در عین هوشیاری نسبت به مواضع متناقض مسکو – بیش از هر زمان دیگری ضروری به نظر می‌رسد. ضرورتی که شاید دستگاه دیپلماسی آشفته و جنگ زده ایران درک درستی از آن ندارد، اما موقعیت و وضعیت فعلا برای ایران در مرز‌های شمالی اش به شدت شکننده است و نفوذ و حضور آمریکایی‌ها در شمال کشور باید بیش از آن چه به نظر می‌رسد برای وزارت خارجه و مسئولان کشور دارای اهمیت خاص و ویژه ارزیابی شود.

منبع: اقتصاد 24

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما