نگاه تحلیلگر/ گفتوگوی «نامهنیوز» با جهانبخش ایزذی
دو دیدگاه درباره پایان برجام/ روسیه و چین کارت ایران را نگه داشتهاند
یک استاد دانشگاه گفت: در وضعیت کنونی، ایران برای روسیه و چین بهمنزله یک کارت سیاسی و راهبردی محسوب میشود.

گروه سیاست نامهنیوز: غربیها میگویند پس از فعالشدن مکانیزم ماشه یا همان اسنپ بک تحریمهای پیشین شورای امنیت مجدد به کار خواهد افتاد و وضعیت به شرایط پیش از انعقاد برجام باز میگردد و ایران، روسیه و چین معتقدند که تاریخ برجام به پایان رسید و قطعنامههای شورای امنیت محدودیتهای هستهای ایران به صورت خودکار باید از میان برداشته شود. با وجود این مواضع دوگانه وضعیت به شدت مبهم است و مشخص نیست کدام یک از این دو دیدگاه آثار عملی خواهد داشت.
جهانبخش ایزدی، استاد دانشگاه و تحلیلگر روابط بینالملل، درباره این موضوع به «نامهنیوز» گفت: «هر دو دیدگاه دربارهی یک موضوع داوری میکنند؛ موضوعی که مربوط به برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت است. اگر محور بحث هر دو دیدگاه دقیقا یکسان باشد، میتوان گفت میان آنها تعارض وجود دارد. اما از آنجا که هر یک از زاویهای متفاوت به برجام نگاه میکنند، جهتگیریها متفاوت و در نتیجه تفاسیر گوناگون پدید میآید. حال پرسش این است که کدامیک از این دیدگاهها درستتر است؟ روسیه، چین و ایران بر این باورند که با تصویب قطعنامه ۲۲۳۱، پس از گذشت ۱۰سال، وضعیت جمهوری اسلامی ایران باید به حالت نرمال بازگردد؛ به این معنا که فعالیتهای هستهای ایران تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی و در چارچوب موازین بینالمللی ادامه یابد، غنیسازی در سطح قانونی انجام شود و بهرهبرداری صلحآمیز از فناوری هستهای ممکن شود. در مقابل، کشورهای غربی میگویند اسنپبک بخشی از همین قطعنامه است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. از دید آنها، نمیشود تنها به بند نرمالسازی پس از ۱۰سال استناد کرد، در حالی که اسنپبک در همان متن قطعنامه گنجانده شده است. بنابراین، ادعا میکنند که فعالسازی اسنپبک در چارچوب حقوقی قطعنامه ۲۲۳۱ انجام شده است».
او ادامه داد: «در روابط ایران با شرق، چین و روسیه نقشهای متفاوتی دارند. چین بیشتر در حوزهی اقتصادی با ایران همکاری میکند، در حالی که روسیه نماد روابط سیاسی و امنیتی است. هر یک از این دو کشور کارویژههای خاص خود را دارند. چین بهدلیل درهمتنیدگی اقتصادش با اقتصاد آمریکا، هم قدرت تأثیرگذاری بالایی دارد و هم در برابر فشارهای آمریما میتواند آسیبپذیر باشد اما روسیه، چون درگیری مستقیم با غرب دارد، قدرت اصرار بر مواضعش را دارد. نکته دیگر آن است که پس از خروج آمریکا از برجام، این توافق عملا از کار افتاد و ابتکارهای اروپاییها نیز نتیجهای نداشت. از آن زمان، برجام عملا مُرد. طرفهای غربی ابزارهای لازم برای فشار بر ایران را در اختیار دارند، اما بخشی از رفتار چین و روسیه در قبال آمریکا در چارچوبی گستردهتر قابل تحلیل است. این دو کشور در تلاشاند تا نظم جدیدی در روابط بینالملل ایجاد کنند؛ نظمی که در آن یکجانبهگرایی آمریکا از بین برود و آمریکا دیگر نتواند از تحریمها بهعنوان ابزار امتیازگیری سیاسی استفاده کند. این روند بخشی از پروژه بازتعریف نظم جهانی است که البته تحقق آن به این زودیها و به این راحتیها میسر نمیشود».
این تحلیلگر روابط بینالملل همچنین بیان کرد: «در وضعیت کنونی، ایران برای روسیه و چین بهمنزله یک کارت سیاسی و راهبردی محسوب میشود. تا زمانی که مسئله اوکراین حلوفصل نشود، روسها اجازه نخواهند داد مسئله هستهای ایران نیز حل شود. آنها معتقدند هرچه انرژی و تمرکز آمریکا در چند جبهه همزمان، تقسیم شود، تمرکزش را از دست میدهد؛ از این رو، روسیه ترجیح میدهد در این میان ابتدا مسئله خودش حلشود. در چنین شرایطی، هوشیاری ایران حیاتی است؛ نباید اجازه داد روسیه یا چین از موقعیت ایران برای پیشبرد اهداف خود بهرهبرداری کنند. ایران کشوری با منابع عظیم نفت و گاز، ظرفیت بالای گردشگری، نیروی انسانی توانمند و زیاد و موقعیت ژئوپلیتیکی ممتاز است. با تکیه بر این ظرفیتها، کشور میتواند سیاستی منعطف، چندوجهی و غیرایدئولوژیک اتخاذ کند».
ایزدی در پایان گفت: «اگر ایران سیاست موازنه میان شرق و غرب را دنبال کند، میتواند همکاریهای پایدار و سازندهای داشته باشد. کشورهای حاشیه خلیج فارس از نظر اقتصادی به چین نزدیکاند، اما از نظر سیاسی و راهبردی با غرب پیوند دارند. تمرکز بیش از حد بر شرق نمیتواند سیاستی کارآمد باشد. باید سیاستی متوازن داشت و شرق و غرب را توأمان ببینیم. واقعیت این است که چین و روسیه به تمام قطعنامههای هستهای شورای امنیت علیه ایران رأی دادند. این دو کشور هرگاه منافعشان اقتضا کند، علیه ایران رأی میدهند و هرگاه شرایط ایجاب کند، کارت ایران را حفظ میکنند. رفتار آنها کاملا مبتنی بر منافع اقتصادی، سیاسی و ژئوپلیتیکی خودشان است».
دیدگاه تان را بنویسید