کد خبر: 4436
تاریخ انتشار :

جای خالی مردم در روزنامه‌های دولتی در گذر تاریخ

جای خالی مردم در روزنامه‌های دولتی در گذر تاریخ
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

به‌گزارش نامه به نقل از متن، چندی پیش، در صفحه دوم روزنامه کیهان، اتفاقی اگرنه نادر که کم‌سابقه رخ داد، حسین شریعتمداری، مدیر روزنامه کیهان، در یادداشتی از مصطفی پورمحمدی و سایر «وزرای سابق» کابینه احمدی‌‌نژاد- که در نامه‌ای از رهبری خواسته بودند، به روال اجرایی کشور رسیدگی کنند- تدابیری برای رفع بحران‌ها و بی‌نظمی‌ها ارایه کرده بودند. چند روز پس از تحریر نامه، روزنامه «ایران»، ارگان رسمی دولت، در گزارشی تحلیلی به انتقاد از این نامه پرداخته و چنان آب‌وتابش داده بود که گویی وزرای مزبور، قصد داشته‌اند نزد رهبری انقلاب دولت را متزلزل و زمینه‌های سقوط آن را فراهم کنند؛ شریعتمداری فردای انتشار خبر در روزنامه‌اش یادداشتی منشتر کرد و چنین نوشت که این چند نفر نیت کرده بودند نقشه‌ای را که فتنه‌گران و دشمنان نتوانستند در سال 88 عملی کنند- سقوط دولت با بدعت‌های غیر یا فراقانونی- در شش‌ماه پایانی به مرحله اجرا برسانند. شریعتمداری اما صغری‌وکبری‌هایش را یک‌روز بعد در همان صفحه پس گرفت و از برادران‌ وزرا و از جمله مصطفی پورمحمدی حلالیت طلبید. شریعتمداری انعکاس غرض‌ورزانه و جانبدارانه این موضوع در گزارش روزنامه دولت را یکی از دلایل اشتباه و سهو خویش برشمرده بود.

از آن روز تاکنون، بارها روزنامه ایران، مثلا با دامن‌زدن به خبری جعلی درباره دوران وزارت پورمحمدی در وزارت کشور، ورود به مبحث پرونده‌های قضایی مرتبط با اعضای ارشد هیات دولت و... جنجال‌ساز شده و این مساله اساسی را پیش چشم آورده است که چرا یک چنین امکان عمومی و به‌تعبیری دولتی که با بیت‌المال و مالیات مردم اداره می‌شود، به آسانی در خدمت مصالح و منافع جریان‌های خاص سیاسی قرار می‌گیرد. حالا دیگر نوبت این پرسش شده که چرا نهادهای دولتی مثل تامین اجتماعی، خبرگزاری رسمی مملکت و یک دو جای دیگر و نیز شهرداری تهران، می‌توانند از محل درآمدهای عمومی و بیت‌المال رسانه‌هایی راه اندازند که هربار به ملک طلق جناح حاکم بر دولت بدل می‌شود؟ این پرسش را در گزارش زیر از دو سو- بررسی کردیم؛ نخست تبعیضات مالی میان این دست از رسانه‌ها و رسانه‌های خصوصی و دوم، تبعات سیاسی و امنیتی سپردن عنان رسانه‌های عمومی به جریان سیاسی حاکم. به راستی چرا مدیران علاقه‌مند و متعهد به‌جای تکیه بر توان خصوصی‌شان، از کیسه جماعت می‌بخشند تا حرف‌های جناحی‌شان را بازگو کنند و یاور گرد آورند؟

هنوز 200 سال از زمانی که در ایران «روزنامه» را «زورنامه» می‌خواندند، نگذشته است. اگر در عهد ناصری، تمایلات اصلاح‌طلبانه امیرکبیر به دولت اجازه انتشار وقایع اتفاقیه می‌داد، در یک قرن و نیم پیش هر دولتی با هر تفکری خودش را برای انتشار نشریه محق دانسته است. در این مدت روزنامه‌های خصوصی و حزبی بسیاری نیز ظهور پیدا کرده‌اند اما همواره یا در تامین اولین ضرورت‌هایشان از روزنامه‌های مورد حمایت دولت عقب بوده‌اند یا با کوچک‌ترین نسیمی که در فضای سیاسی کشور وزیدن گرفته، بر زمین ریخته‌اند. صدای رسای روزنامه‌های دولتی (اگر نگویم تنها صدا) در تاریخ مطبوعات ایران تبدیل به یک پدیده شده که بررسی جوانب مختلف آن ضروری به نظر می‌رسد.

روزنامه‌هایی که غم نان نداشتند

مصدق هنوز نخست‌وزیر نشده بود که روزنامه «باختر امروز» تیتر زد: «مردم! با دو ریال خرید اطلاعات به خفقان ملی کمک کنید.» «عباس مسعودی»، مدیر «اطلاعات» آن زمان، نماینده مجلس بود و روزنامه‌اش در میان نمایندگان جبهه ملی «درباری» صفت گرفته بود. اگرچه اطلاعات هم در کودتای 28 مرداد از حمله دارودسته «شعبان بی‌مخ» جان سالم به در نبرد و پس از کودتا، چند روزی از انتشار باز ماند. مسعودی اطلاعات را در سال 1305 با سرمایه شخصی بنیان گذاشته بود اما در مدت زمانی که او مدیریت روزنامه را برعهده داشت روزنامه آن‌طور که باید و شاید خصوصی نبود. به این ترتیب او در سال 1316 روزنامه اطلاعات را هر هفت روز هفته و در دو نوبت صبح و عصر منتشر کرد. دو سال بعد، کتابخانه این روزنامه افتتاح شد و در سال 1320 مجله اطلاعات هفتگی به روزنامه اضافه شد. سال 1335 اولین دوره آموزش خبرنگاری در روزنامه اطلاعات برگزار شد که غلامحسین صالحیار از دانش‌آموختگان آن بود و در سال 1356 سردبیر اطلاعات شد. با وجود این پیشرفت‌ها تیراژ روزنامه اطلاعات در سال 1356 به 80 هزار نسخه در روز رسیده بود، در حالی که تیراژ روزنامه «کیهان» در همان زمان 300 هزار نسخه بود و با شدت گرفتن اعتراضات مردمی علیه شاه و پیوستن اطلاعات به صف مخالفان، تیراژ اطلاعات توانست رکورد کیهان را بشکند.

کیهان را هم در سال 1321 «مصطفی مصباح‌زاده» بنیان گذاشته بود و چون خودش با زبان مطبوعات زیاد آشنا نبود «عبدالحسین فرامرزی» را سردبیر نشریه کرد. کیهان پیش از سال 1321 با نام «آینده ایران» و به درخواست و هزینه شخصی محمدرضا شاه جوان منتشر می‌شد. مصباح‌زاده در یکی از مصاحبه‌های خود به روزی اشاره می‌کند که شاه در اتومبیل شخصی‌اش درباره انتشار نشریه با او صحبت کرد و می‌گوید: «هیچ یادم‏ نمی‌رود وقتی در برخورد با سربازان روسی اعلیحضرت اتومبیلشان را برگرداندند، فرمودند و این اولین جمله‏ای بود که راجع به روزنامه کیهان، راجع‏ به آینده مملکت، راجع‌به طرز فکر خود شاه، که ایشان گفتند. در کمال آزادی، در کمال راحتی و با تعصب بسیار شدید گفتند اگر من می‌خواهم یک روزنامه‏‌ای درست بشود، اگر من می‌خواهم شما این کار را انجام بدهید اولین هدف ما این است که ما این نیروی خارجی را از مملکت بیرون کنیم. این جمله‏ای که‏ اعلیحضرت گفتند مرا به‌طور کلی منقلب کرد برای این‌که چیزی بود که خودم به‏ چشمم می‌دیدم، شاه مملکت در چند کیلومتری تهران آزادی عبور و مرور ندارد.» فضای باز سیاسی در دهه 20 باعث شد تا مصباح‌زاده از قلم افرادی چون دکتر رضازاده شفق، سعید نفیسی، دکتر شهید نورائی، دکتر افشار، رضا جرجانی، دکتر هشترودی، دکتر کیان و عباس اقبال‏ آشتیانی در روزنامه کیهان استفاده کند. مسعود برزین، روزنامه‌نگار در خاطرات خود درباره کیهان می‌نویسد: «کیهان به‌طور کلی چند دوره را پشت سر گذاشته است؛ دهه 20 و در اوضاع و احوال مغشوش آن دوره که سرمقاله‌های فرامرزی خیلی صدا می‌کرد. مرداد 1332 که فرم روزنامه تغییر کرد و با طرح دکتر مصباح‌زاده، جنبه‌های اقتصادی روزنامه مورد توجه قرار گرفته بود و دوره سوم هم پس از انقلاب سال 1357.»

در سال ۱۳۵۳، در موسسه کیهان ۱۲۰۰ نفر کار می‌کردند که از این تعداد ۷۰۰ نفر کارگر، ۴۰۰ کارمند و حدود ۱۰۰ نفر نویسنده، خبرنگار و مترجم بودند. تلفنخانه کیهان دارای ۶۰۰ شماره داخلی بود. تیراژ کیهان در این زمان به حدود ۲۰۰ هزار نسخه رسید که یک‌سوم آن در تهران فروخته می‌شد. در همین سال، «کیهان ورزشی» با ۱۵ نویسنده، ۴۰ هزار نسخه و کیهان (هفتگی) با ۱۰ نویسنده، ۱۰ هزار تیراژ داشت. تیراژ کیهان در سال ۱۳۵۵ به ۳۰۰ هزار نسخه رسید، یعنی در سراسر ایران حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر آن را می‌خواندند که دوسوم آنان مرد و بقیه زن و اغلب آنان جوان بودند. در این هنگام، تعداد کارکنان کیهان در تهران به ۱۵۰۰ نفر و رقم کارکنان کیهان در شهرستان‌ها تا ۱۲۰۰ نفر افزایش پیدا کرده بود. در سال ۱۳۴۰ جمع عملیات مالی موسسه کیهان در حدود 40 میلیون ریال بوده است. پس از 18 سال، این رقم به پنج میلیارد و 84 میلیون ریال رسید که رشدی بیش از ۱۰۷ برابر را نشان می‌داد. مصباح‌زاده، همچنین یکی از پیشگامان تاسیس مدرسه عالی روزنامه‌نگاری محسوب می‌شود.

با وقوع انقلاب اسلامی ایران روزنامه کیهان و اطلاعات مصادره شد. «سیدمحمود دعایی»، مدیرمسوول فعلی روزنامه «اطلاعات»، درباره این موضوع می‌گوید: «کیهان و اطلاعات، موسسات عظیم مطبوعاتی-فرهنگی بودند که در آغاز پیروزی انقلاب مصادره شدند و حکم مصادره‌شان را هم مرحوم آقای آذری‌قمی داده بود. سرپرستی موسساتی که مصادره می‌شدند بر عهده بنیاد مستضعفان بود و به همین دلیل امام در حکمی که مرحمت فرمودند، تاکید کردند که روزنامه اطلاعات مربوط به مستضعفان است و باید در خدمت مستضعفان قرار بگیرد. پس از آن در مقطعی که آقای مهندس موسوی، سرپرستی بنیاد مستضعفان را برعهده داشتند، آقای دکتر خاتمی که وزیر ارشاد و در عین حال سرپرست کیهان بودند، پیشنهادی دادند که آقای مهندس موسوی آن پیشنهاد را به محضر حضرت امام برد و امام هم پذیرفتند که دو موسسه کیهان و اطلاعات به دلیل ماهیت فرهنگی‌شان از بنیاد جدا شوند و تابع رهبری باشند، به عبارتی زیرنظر مستقیم رهبری اداره شوند. امام پذیرفتند و از آن تاریخ اطلاعات و کیهان از بنیاد مستضعفان جدا شدند.»

روزنامه‌هایی از جنس تبلیغات

بعد از وقوع انقلاب تا ابتدای دهه 70، روزنامه‌های «کیهان» و «اطلاعات» همچنان میان‌دار مطبوعات داخلی بودند. با شروع دهه 70 و تثبیت آرامش پس از جنگ، روزنامه‌های دیگری منتشر شدند. در همین دهه چند روزنامه سر بر آوردند که هیچ یک، شباهتی با روزنامه‌نگاری تجاری و مستقل نداشتند. اولین روزنامه از این دست همشهری بود که در زمان شهرداری غلامحسین کرباسچی در سال 1371 منتشر شد. این روزنامه در حال حاضر موسسه مطبوعاتی بزرگی است که انحصار آگهی، تیراژ و تعدد نشریات را با هم دارد. روزنامه «همشهری» اولین نشریه‌ای است که موفق شد نسخه الکترونیکی منتشر کند. این روزنامه هفت سال پس از انتشار به تیراژ 600 هزار نسخه‌ای رسید و در هشتمین سالگرد انتشار در 24 آذر 1379 توانست 700 هزار نسخه روزنامه چاپ کند. این روزنامه همچنین بیشترین حجم و قیمت آگهی را دارد. کادرهای صفحه اول این روزنامه سه‌میلیون و 250 هزار تومان و صفحات داخلی روزنامه هر کادر یک‌میلیون و 300 هزار تومان قیمت دارد که در میان روزنامه‌های داخلی نظیر ندارد. روزنامه همشهری در ابتدا نشریه داخلی «نامه همشهری» و همچنین ویژه‌نامه «صنعت چاپ» را منتشر کرد اما به مرور زمان بر تعداد نشریات زیرمجموعه خود افزود. انتشار «همشهری ماه» در سال 1379، اولین قدم در این مسیر بود اگرچه به‌دلیل انتشار همشهری ماه با مجوز همشهری مدیرمسوولش به دادگاه احضار شد اما توانست قضیه را فیصله دهد. همچنین این روزنامه پس از مدتی اقدام به انتشار سراسری کرد که این اقدام نیز باعث تذکر هیات نظارت بر مطبوعات به این روزنامه شد اما در نهایت توانست نه‌تنها در سراسر ایران منتشر شود که برای هر استان ویژه‌نامه و روزنامه‌ای جداگانه منتشر کند. همشهری همچنین دارای یکی از مجهزترین چاپخانه‌های ایران است که نشریات بسیاری در آن طبع می‌شوند. در 20 سالی که از انتشار همشهری می‌گذرد تنها سه بار آن هم به دلایلی مثل انتشار آگهی‌های نامناسب، در معرض توقیف قرار گرفته است که آخرین بار تنها یک روز توقیف شد. مهم‌ترین انتقادی که همواره به همشهری وارد بوده، حمایت از سیاست‌های شهرداری تهران است. محمدمهدی کرباسچی، مرتضی حاجی، عباس خواجه‌پیری، محسن چینی‌فروشان، حسین انتظامی، علی‌اصغر محکی و مهدی ذاکری مدیرعاملی موسسه «همشهری» را برعهده داشته‌اند.

دو سال پس از انتشار همشهری یعنی در سال 1373 و در دولت دوم، حجت‌الاسلام هاشمی‌رفسنجانی روزنامه «ایران» منتشر شد. در آن زمان سیاست‌های دولت سازندگی از یک‌سو زیر قلم تند کیهان و از سوی دیگر مورد انتقاد صداوسیما بود و به همین دلیل دولت، انتشار روزنامه‌ای در دفاع از خود را لازم می‌دید. روزنامه ایران با یک ردیف بودجه معین آغاز به کار کرد و تنها روزنامه‌ای است که استخدام رسمی براساس قوانین وزارت کار دارد و روزنامه‌نگاران آن کارمندان دولت محسوب می‌شوند. فریدون وردی‌نژاد، اولین مدیرعامل ایران و مجید رضائیان اولین سردبیر این روزنامه بودند. حسین رضائی و بهروز بهزادی، سردبیران بعدی روزنامه بودند. با روی کار آمدن دولت اصلاحات، عبدالرسول وصال، مدیرعامل روزنامه ایران شد که بارها و بارها برای تفهیم اتهام یا پاسخگویی به شکایاتی که علیه‌اش شده بود به دادگاه مطبوعات رفت. در این زمان، سردبیری ایران بر عهده کسری نوری بود. در دولت اصلاحات روزنامه ایران چندین و چند قرارداد همکاری با آژانس‌های خبری کشورهای مختلف امضا کرد. در سال 1379 نیز ایرنا به‌عنوان خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران آغاز به کار کرد. روزنامه «ایران» اگرچه پس از دعواهای بسیار نتوانست، انحصار آگهی‌های دولتی را به دست گیرد اما می‌توان گفت بخش عمده‌ای از منابع مالی‌اش را از آگهی‌های دولتی تامین می‌کند و توانایی آن را دارد که مستقیما کاغذ روزنامه وارد کند. با روی کار آمدن دولت احمدی‌نژاد، تحریریه ایران دستخوش تغییرات بسیاری شد اما پرماجراترین دوران روزنامه ایران، دوران مدیرعاملی علی‌اکبر جوانفکر است. روزنامه ایران در هر دولتی تریبون آن دولت محسوب می‌شده است.

در سال 1379 و در زمان ریاست علی لاریجانی بر سازمان صداوسیما روزنامه جام‌جم منتشر شد. انتشار روزنامه جام‌جم را می‌توان واکنشی به موج گسترده روزنامه‌های دوم خرداد و همچنین قبضه قدرت در دو قوه مقننه و مجریه توسط اصلاح‌طلبان دانست. حسین انتظامی، اولین مدیرمسوول روزنامه «جام‌جم» بود. پس از روی کار آمدن عزت‌الله ضرغامی در صداوسیما علی‌اصغر جعفری مدیرمسوول شد و به مدت دو سال مدیرمسوول «جام‌جم» بود. جعفری که از کارمندان صداوسیما در مشهد و ایلام بود، پس از مدتی کوتاهی مشاور ضرغامی و سپس رییس بسیج صداوسیما شد که در حال حاضر نیز همین سمت را دارد. پس از او، بیژن مقدم‌نیا خبرنگار روزنامه «رسالت» و جانشین سردبیر خبرگزاری «فارس»، مدیرمسوول روزنامه «جام‌جم» شد. قبل از انقلاب، نشریه «تماشای و پس از آن نشریه «سروش» نشریات وابسته به رادیو و تلویزیون محسوب می‌شدند که البته از نظر شناسه انتشار هنری و سینمایی بودند تا روزنامه‌هایی عمومی. روزنامه جام‌جم از نظر تیراژ و آگهی جایگاه دوم را پس از همشهری به خود اختصاص داده است. یکی از ویژگی‌های روزنامه جام‌جام داشتن شش چاپخانه در استان‌های مختلف کشور است که به‌صورت همزمان با تهران روزنامه را در کل کشور چاپ می‌کنند و روزنامه «جام‌جمی ساعت چهار هر روز صبح روی دکه است. قیمت آگهی‌های روزنامه «جام‌جم» از «همشهری» پایین‌تر است. قیمت هر کادر صفحه اول روزنامه جام‌جم دو میلیون و 700 هزار تومان و هر کادر صفحات داخلی آن 900 هزار تومان است. روزنامه جام‌جم همچنین ضمیمه‌های متنوعی دارد که به‌صورت روزانه یا هفتگی منتشر می‌شوند.

ایران، از مجادله قلمی تا جنجال‌های سیاسی

در میان روزنامه‌های کیهان، اطلاعات، ایران، همشهری و جام‌جم که همگی هزینه‌هایشان از محلی جز دریافت آگهی و تک‌فروشی تامین می‌شود، روزنامه ایران بیش از همه سروصدا به پا کرده است زیرا در نزدیک به دو دهه‌ای که از عمرش می‌گذرد، همواره نظرات دولت در آن دمیده شده و خوانندگان همواره برای آگاهی از موضع دولت درباره موضوعات مختلف آن را از روی دکه برداشته‌اند تا محتوای عمومی آن؛ چه آن زمان که کیهان مبانی اصلاح‌طلبی را در مجادله‌های قلمی‌اش با ایران زیر سوال می‌برد چه حالا که سخنگوی شورای نگهبان آن را «ورق‌پاره‌ای از پول بیت‌المال» می‌خواند. به همین ترتیب، مخالفان دولت‌ها نیز برای خط و نشان کشیدن برای آنها تنها کاری که بر خود لازم می‌بینند، این است که دفتر نمایندگی ایران را به آتش بکشند، رانندگان توزیع روزنامه را مورد ضرب و شتم قرار دهند یا خبرنگاران روزنامه را تهدید کنند. این موضوع البته به موضع‌گیری‌های تند ایران در سال‌های اخیر برمی‌گردد.

علی‌اکبر جوانفکر، هنوز از اتهام «تشویش اذهان عمومی از طریق نشر اکاذیب» به‌خاطر انتشار ویژه‌نامه خاتون نجسته بود که روزنامه ایران از نامه‌ای خبر داد که وزرای سابق دولت نهم و دهم خطاب به رهبر انقلاب نوشته‌اند. در این نامه که به امضای 15 وزیر سابق دولت اصولگرا رسیده بود از مقام معظم رهبری خواسته شده بود «ستادی فراقوه‌ای برای مدیریت مسایل اجرایی کشور طی یک سال آینده» تشکیل شود. روزنامه ایران این اقدام وزرای سابق را تلاش برای «خلع ید» دولت خواند. در پی انتشار این خبر، روزنامه کیهان نیز سرمقاله خود را با عنوان «شیرازه این کتاب» به موضوع منع خلع‌ید پرداخت و نوشت: «سازوکارهای پیشنهادی دلسوزان نظام و مردم الزاما بایستی در بستر دولت دنبال شود. نکته‌ای که متاسفانه چند هفته قبل از سوی برخی مسوولان قبلی دولت به غفلت نادیده گرفته شده و با ارسال نامه‌ای خواستار تشکیل گروهی از نخبگان و صاحب‌نظران برای پیگیری اموری شده بودند که مطابق قانون در حوزه ماموریت و مسوولیت دولت است.» در پی توضیحات منوچهر متکی، از امضاکنندگان نامه و نیز دیگر وزرا درباره محتوای نامه و تکذیب موضوع خلع‌ید دولت، مدیرمسوول کیهان، مجبور به عذرخواهی از امضاکنندگان نامه شد.

پیش از آن نیز روزنامه ایران در پی تشدید اختلافات دولت و مجلس و طرح سوال از رییس‌جمهور در صحن سبز اقدام به انتشار خبری با موضوع حقوق میلیاردی نمایندگان مجلس کرده بود که منجر به شکایت نمایندگان مجلس شد. خبرگزاری مجلس شورای اسلامی، بلافاصله پس از این اقدام روزنامه ایران خبر از شکایت نمایندگان خانه ملت داد و نوشت: «همان‌گونه که مستحضرید روزنامه ایران در روز جاری مورخ ۹۱/۲/۲۱ با چاپ مطلبی تحت عنوان «700 میلیون تومان برای هر نماینده، ۵۵ هزار تومان یارانه مردم» و با اشاره به مطالب معنونه از سوی احدی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی مبادرت به نشر مطالب خلاق واقع و نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی موضوع ماده ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی نموده است. نظر به این‌که کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی چنین مصوبه‌ای نداشته و روزنامه مذکور با هدف تخریب مجلس شورای اسلامی در خصوص موضوع هدفمندی یارانه‌ها، اقدام به چاپ مطلب مذکور کرده است از مدیر مسوول روزنامه ایران شکایت داشته و رسیدگی و تعقیب ایشان مورد استدعاست.» حالا اگرچه مدیرعامل موسسه ایران دوران محکومیت خود را به سر می‌برد اما بازداشت او در زمان سفر محمود احمدی‌نژاد در نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل پیام دیگری به دولت بود برای همه شیطنت‌های اخیرش.

دردسرهای روزنامه‌نگاری و روزنامه‌داری خصوصی

در برابر روزنامه‌هایی که به آب کر بودجه نهادهای دولتی و نیمه‌دولتی وصل هستند، روزنامه‌های خصوصی قرار دارند که مشکلات مالی‌شان از تامین حقوق اعضای تحریریه تا درآوردن پول کاغذ را دربرمی‌گیرد. «محمدکاظم انبارلویی»، سردبیر روزنامه رسالت، درباره این مشکلات به «متن» می‌گوید: «روزنامه رسالت 27 سال سابقه رسانه‌ای دارد و از ابتدای تشکیل تاکنون با مشکلات مالی زیادی دست‌وپنجه نرم کرده است. در حال حاضر، منابع مالی روزنامه از راه فروش، کمک‌های مردمی و آگهی تامین می‌شود. کمک‌های مردمی از سوی برخی از کسانی که به روزنامه علاقه‌مند هستند صورت می‌گیرد. اگرچه هزینه‌های کاغذ در سال‌های اخیر دو تا سه برابر شده و این موضوع هزینه‌های زیادی در پی داشته است اما تاکنون توانسته‌ایم کاغذ روزنامه را تامین کنیم.» او البته مشکلی با حضور روزنامه‌های دولتی در فضای مطبوعاتی ندارد و می‌گوید: «ما مخالف صدای رسانه‌های دولتی نیستیم و جامعه‌ چندصدایی را پذیرفته‌ایم.»

سردبیر روزنامه رسالت، همچنین شکایتی از تامین حقوق اعضای تحریریه ندارد و می‌گوید: «از نظر تامین هزینه‌های نیروی انسانی تاکنون مشکلی نداشته‌ایم و چون تفکر خاصی را ترویج می‌کنیم مشکلی از نظر کسانی که بخواهند کمک کنند، نداریم.» اما «بهروز بهزادی» سردبیر روزنامه اعتماد دل پری از مشکلات روزنامه‌داری خصوصی دارد. او به «متن» می‌گوید: «من چون هم به مدت هشت سال در روزنامه ایران بودم و هم عضو شورای تیتر روزنامه اطلاعات بودم، به نظرم روزنامه‌نگاران در روزنامه‌های دولتی وضعیت مطلوب‌تری دارند. خیلی از روزنامه‌نگارانی که در روزنامه‌های دولتی یا روزنامه‌هایی که به‌نوعی از حمایت مالی برخوردار بودند، کار می‌کردند در حال حاضر صاحب خانه شده‌اند.

بسیاری از همکاران من در «ایران» و «اطلاعات» توانستند بعد از 20 سال بازنشست شوند؛ اما توقیف‌هایی که روزنامه‌های بخش خصوصی داشته‌اند، باعث شده بیمه افراد منقطع شود و برای بازنشستگی هم مشکل داشته باشند. تنها چیزی که ما در این سال‌ها داشته‌ایم، این بوده که دلمان خوش بوده که دستمان در نوشتن باز بوده است.» او به مساله تامین آگهی اشاره می‌کند و می‌گوید:« روزنامه‌های دولتی حتی اگر بودجه‌ای به آنها تعلق نگیرد چون آگهی به آنها سرازیر می‌شود، روزنامه می‌تواند به حیاتش ادامه دهد. هیچ‌کدام از روزنامه‌های خصوصی استخدام رسمی ندارند اما ایران در آن زمان که من در آن کار می‌کردم، داشت. زمانی که من در ایران بودم قرار بود شرکت تعاونی مسکن ایجاد بشود و به خبرنگاران خانه بدهند. تمام هزینه‌های ساختمان خیابان خرمشهر و پنج، شش ساختمان اطراف آن را که در اختیار بقیه ضمایم ایران است، دولت می‌دهند.» او ادامه می‌دهد:« ما یک نسخه روزنامه را به قیمت هزار تومان می‌فروشیم ولی باز هم برایمان صرف نمی‌کند، ولی قیمت روزنامه ایران 200 تومان است و به همین دلیل در تک‌فروشی‌اش هم موفق‌تر است. به همین ترتیب تیراژ بالایی هم نداریم که البته تیراژ اعتماد در میان روزنامه‌های اصلاح‌طلب زیاد است. بچه‌های تحریریه ما دائما در خطر هستند و نمی‌توانند هیچ برنامه‌ریزی‌ای برای آینده‌شان داشته باشند. بعضی از بچه‌های تحریریه ما یک دور کامل در همه روزنامه‌های اصلاح‌طلب چرخیده‌اند.»

روزنامه‌نگاران و خبرنگاران روزنامه‌های دولتی و غیردولتی به یک میزان از اوضاع نابسامان مطبوعات ناراضی هستند. اگر خبرنگاران روزنامه‌های اصلاح‌طلب از نداشتن حتی یک قرارداد کاری محکم شکایت می‌کنند، خبرنگاران روزنامه‌های دولتی از ممیزی شدیدی که بر مطالب‌شان اعمال می‌شود، می‌نالند. «مهدی» در روزنامه اعتماد معاون دبیرسرویس است. او ماهانه 550 هزار تومان حقوق می‌گیرد و نه بیمه دارد و نه قرارداد. با دیگر دوستانش از روزنامه توقیف‌شده «روزگار» به «شرق» و پس از توقیف «شرق» به «اعتماد» آمده است. او به «متن» می‌گوید: «بچه‌هایی که دارای مبنای اندیشه سیاسی و یا جامعه‌شناختی هستند قطعا حاضر نخواهند بود در هر رسانه‌ای کار کنند و هر مطلبی بنویسند و دقیقا همین مساله باعث می‌شود که مدیران رسانه‌های اصلاح‌طلب بتوانند با کمترین حقوق بیشترین کار را از آنها بکشند. به هر حال ما به دلیل اینکه جایی که باب میلمان باشد کم هست مجبوریم با کمترین امکانات کار کنیم.» او البته نگران بیکاری یا اخراج شدن نیست و می‌گوید: «معمولا در روزنامه‌های اصلاح‌طلب اعضای تحریریه تیم هستند مثلا من با همین تیم در روزنامه «روزگار» بودم و بعد با هم آمدیم «اعتماد». به هر دلیل روزی بخواهیم استعفا بدهیم یا مدیریت عذر ما را بخواهد با هم می‌رویم. بنابراین اخراج افراد در این روزنامه‌ها به‌راحتی صورت نمی‌گیرد چون برای خود روزنامه هم هزینه دارد ولی ممکن است یک‌باره تیم دیگری جایگزین تیم قبلی شود.»

«حامد» به‌مدت پنج سال معاون دبیرسرویس در روزنامه اطلاعات بوده است. او از نظر مالی شکایتی ندارد اما می‌گوید یکی از ترس‌های همیشگی همه اعضای تحریریه ترس از اخراج بوده است. او به «متن» می‌گوید: «ما در روزنامه اطلاعات موظف بودیم پس از اتمام ساعت کار کارت بزنیم. خیلی از بچه‌های روزنامه بدون این‌که از قبل به آنها اعلام شود، موقع خروج از روزنامه متوجه می‌شدند که اخراج شده‌اند چون کارت‌شان دیگر کار نمی‌کرد. این موضوع در بین بچه‌های تحریریه تبدیل به یک شوخی شده بود؛ اگر روزی دستگاه خراب می‌شد و کارت‌مان کار نمی‌کرد به هم می‌گفتیم بچه‌ها خداحافظ! من اخراج شدم!» او همچنین می‌گوید: «تا آنجایی که من می‌دانم در سال‌های اخیر اوضاع مالی نشریه هم زیاد خوب نیست چون موسسه مجبور شد بخشی از اموالش مثل زمینی که در خیابان بهار شمالی داشت را بفروشد و حقوق اعضای تحریریه را بدهد. حتی چاپخانه موسسه هم بعد از تاسیس چاپخانه روزنامه «همشهری» و تعطیل شدن روزنامه‌های دوم خرداد که در چاپخانه اطلاعات چاپ می‌شدند، دیگر درآمدزایی ندارد.»

یکی از اعضای تحریریه روزنامه ایران هم که نخواست نامی از او آورده شود از دریافتی ماهانه یک میلیون و 200 هزار تومانی دبیران سرویس در این روزنامه خبر داده و به «متن» می‌گوید: «من از سال 77 در روزنامه ایران کار می‌کردم و در حال حاضر در حوزه خودم یک کارشناس محسوب می‌شوم اما وقتی یک گزارش خوب می‌نویسم فردا می‌آیم می‌بینم که لیدش تغییر کرده و تمام زحمتی که کشیده بودم به هدر رفته است. به همین دلیل مجبورم گزارش‌های خوبم را در روزنامه‌هایی که فکر می‌کنم می‌توانم در آنها مطلب چاپ کنم بدهم اما چون اگر اینجا بفهمند گزارش‌هایم را جای دیگر چاپ می‌کنم، بیکار می‌شوم به همین دلیل با اسم مستعار با دیگر روزنامه‌ها همکاری می‌کنم و هیچ رزومه‌ای از من در دست نیست.» یکی دیگر از اعضای سابق تحریریه روزنامه ایران که او هم نخواست اسمی از او آورده شود به «متن» می‌گوید: «من در دوران اصلاحات در این روزنامه کار می‌کردم با سر کار آمدن دولت آقای احمدی‌نژاد تیم اصلی روزنامه شامل 15،20 نفر از نزدیکان عوض شدند اما بقیه خبرنگاران همان افراد قبلی باقی ماندند. من جزو خبرنگاران بودم اما از روزنامه بیرون آمدم هم به دلیل تفاوت دیدگاهی که با آنها داشتم و هم به این دلیل که احساس می‌کردم بود و نبودم فرقی برای مجموعه ندارد. یادم هست که آن دسته از بچه‌های روزنامه که استخدام رسمی بودند و روزنامه نتوانسته بود آنها را اخراج کند تا مدت‌ها می‌آمدند بدون این‌که کار کنند در کتابخانه روزنامه می‌نشستند و سر ماه حقوق‌شان را می‌گرفتند و می‌رفتند.»

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    پیشنهاد ما

    دیگر رسانه ها