کد خبر: 763455
تاریخ انتشار :

سرمقاله / آژیر خطر ؛ باید از پزشکیان مقابل تندروها دفاع کنیم

احضار شبح بنی‌صدر؛ بازنمایی هراس به سبک رسایی

با آنکه نویسنده نقدهایی به مشی و رویکرد پزشکیان دارد اما پروژه بنی‌صدرسازیِ رسایی را نه تحلیلی سیاسی که تلاشی کهنه برای مهندسی هراس و برچسب‌زنی می‌داند؛ ابزاری که در سپهر سیاست امروز، نه مشروعیت دارد و نه کارایی.

احضار شبح بنی‌صدر؛ بازنمایی هراس به سبک رسایی
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

مصطفی صادقی / سردبیر:  شیخ حمید رسایی، این خطیبِ پرهیاهوی اردوگاه تندروها، بار دیگر بر صحنه آمده تا با جامه‌ای از واژگان پرزرق و برق، پزشکیان را در آیینه  تاریخ بازتاب دهد؛ این بار اما در هیئت بنی‌صدری نوین. این تمثیل، نه حاصل یک خوانش هرمنوتیکی از تاریخ سیاسی معاصر که مولود پروژه‌ای نخ‌نماست؛ پروژه‌ای که در دانش سیاست آن را «برساخت هراس» می‌نامند؛ تکنیکی که در آن کنشگر سیاسی با احضار شبح گذشته می‌کوشد حال را به زنجیر ترس و اضطراب ببندد.

در این روایت، برچسب «بنی‌صدر جدید» نه یک گزاره تحلیلی بلکه یک کنش نمادین است؛ اقدامی از جنس «برچسب‌زنی سیاسی» که به تعبیر نظریه‌پردازان کنش گفتمانی می‌کوشد چارچوب ادراکی مخاطب را به سود خود قالب‌ریزی کند. در اینجا، شخصیت تاریخی بهانه است؛ مقصود، خلق یک تصویر ذهنی آکنده از بی‌اعتمادی و سوءظن نسبت به سوژه امروزین است و درست همینجاست که باید از نقشه پشت پرده این سناریوی خطرناک ، دل آشوبه  شویم.

بنی‌صدر، نخستین رئیس‌جمهور این جمهوری، مولود نامناسب  یک لحظه خاص تاریخی بود؛ لحظه‌ای که ساختار قدرت هنوز در مرحله تثبیت نبود و تقابل‌ها به‌سان امواج متلاطم، درون کشتی نظام جاری بود. مسیر او به سوی تضاد ساختاری و برون‌رفت از دایره قدرت، محصول همان تلاطم‌ها بود. پزشکیان اما برخلاف آن روایت، نه یک قهرمان تراژیکِ برون‌گرا که یک کنشگر درون‌سیستمی است؛ سیاست‌مداری که حتی در نقد، به قواعد بازی وفادار مانده و در مدار نهادهای رسمی گردش کرده است.

مقایسه این دو همان‌قدر بی‌معناست که قیاس یک «اپوزیسیون درون ساختار» با یک «اپوزیسیون برون‌ساختاری» که پزشکیان قطعا حتی در مقام اپوزیسیون هم نیست  اما برای رسایی و هم‌قطارانش، دقت تحلیلی در اولویت نیست؛ مهم اثرگذاری اقناعی و ایجاد یک «هراس معرفتی» در میان توده‌هاست.

رسایی اما راه خطرناکی را برگزیده ؛تسریع در قضاوت، حذف امکان گفت‌وگو و فروکاستن پیچیدگی‌های سیاست به دوگانه‌های هیجانی.

پروژه بنی‌صدرسازی در این خوانش، کارکردی «پیش‌دستانه» دارد: مهار رئیس‌جمهوری که وعده داده است در مقام نماینده کل ملت، نه صرفاً یک جناح، ایفای نقش کند. این وعده، برای ذهنیت انحصارطلب، به معنای تهدید به فروپاشی هژمونی است. راه‌حل؟ احضار شبح بنی‌صدر به‌عنوان نماد گسست و بحران تا از همان ابتدا سرمایه اجتماعی او در گرداب تردید فرو رود.

اما این کنش با یک تناقض بنیادین روبه‌روست: جامعه امروز، برخلاف جامعه دهه شصت، در مدار انحصاری رسانه های رسمی حبس نیست. شبکه‌های اجتماعی، همان‌قدر که می‌توانند پژواک دروغ باشند، می‌توانند راویان تکذیب و افشای آن هم باشند. برساخت‌های سیاسی، دیگر در خلأ شکل نمی‌گیرند؛ هر برچسبی، در معرض پرسشگری و واسازی لحظه‌ای قرار دارد.

پزشکیان، چه موفق شود و چه ناکام بماند، بنی‌صدر نخواهد شد؛ زیرا نه موقعیت ساختاری او مشابه است  نه شرایط تاریخی و نه راهبردهای کنش او. این مقایسه بیش از آنکه پرده‌ای از آینده را بالا بزند، آینه‌ای است که رسایی و هم‌مسلکانش را در آن می‌توان دید: جریان‌هایی که سیاست را نه میدان تعامل، که آوردگاه حذف می‌دانند.

بنی‌صدرسازی از پزشکیان، بیش از آنکه تمرینی برای «پیش‌بینی آینده» باشد، اجرای سناریویی پرریسک و آکنده از پیامدهای پیش‌بینی‌ناپذیر است؛ سناریویی که می‌تواند بر پیکره حساس و شکننده نظام سیاسی در این بزنگاه تاریخی، لرزه افکند. در هنگامه‌ای که خصم و رقیب بیرونی، از خردترین لغزش و کمترین کژواژه برای القای تصویر بی‌ثباتی درون بهره‌برداری می‌کند، دمیدن در شیپور هراس و دوقطبی‌سازی داخلی، نه خدمت به مصالح ملی، که گشودن روزنه‌ای ناخواسته به سود همان دشمنان است.

باید با صراحت و صلابت از مسعود پزشکیان در برابر چنین سناریوی خطرناک و برهم‌زننده امنیت روانی جامعه دفاع کرد و البته، نباید از طرح پرسشی بنیادین غافل شد: طراحان و مجریان این برساخت هراس چه کسانی‌اند، چرا و با کدام غایت سیاسی در پی زمین‌گیر کردن رئیس‌جمهور تازه‌منتخب برآمده‌اند؟ پرسشی که پاسخ آن، نه تنها ماهیت این پروژه را برملا می‌کند، بلکه نقشه راه آینده بازیگران آن را نیز آشکار خواهد ساخت.

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما