خطای استراتژیک اروپا مقابل ایران
اروپا از قمار اسنپبک نتیجه معکوس میگیرد

گروه آمریکایی بولتن دانشمندان هستهای مستقر در شیکاگو تصریح کرد، اروپا با فعال کردن مکانیسم ماشه علیه ایران، قمار بیحاصلی را انجام داده و مرتکب اشتباه شده است.
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: در تحلیل این گروه که با عنوان «چرا قمار اسنپبک اروپا علیه ایران نتیجه معکوس خواهد داد؟» آمده است: اعمال مکانیسم ماشه، قطعاً یک اقدام اشتباه از سوی سه کشور اروپایی بود. مکانیسم ماشه ممکن است باعث ایجاد آشفتگیهای کوتاهمدت در بازار ایران شود، اما نمیتواند فشار اقتصادی پایداری ایجاد کند. تروئیکای اروپایی شامل انگلیس، فرانسه و آلمان، تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را فعال کردند. این اقدام که به عنوان دفاع از نظم عدم اشاعه هستهای ارائه شد، در واقع آن را تضعیف و فروپاشیاش را تسریع میکند. در تهران، درخواستها برای قطع همکاری با آژانس یا حتی خروج از پیمان NPT در حال افزایش است. از نظر اقتصادی، تاثیر ماشه تاکنون بیشتر روانی بوده تا مادی. فشار واقعی بر ایران مدتهاست که نه از اقدامات سازمان ملل، بلکه از تحریمهای ثانویه گسترده آمریکا ناشی میشود.
سه کشور اروپایی اقدام خود را با اشاره به نقض برجام توسط ایران توجیه میکنند. اما این یک واقعیت اساسی را نادیده میگیرد: واشنگتن ابتدا توافق را نقض کرد، زمانی که دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد. اروپا با وجود دادن وعدههایی به ایران، در نهایت از واشنگتن پیروی کرد و از تحریمهایی که در سال ۲۰۱۸ برقرار شدند، پیروی کرد.
بیش از یک سال پس از خروج ترامپ، ایران کاملاً از مفاد برجام پیروی کرد. تهران تنها پس از انتظار بیهوده برای تسکین اقتصادی از سوی اروپا، شروع به کاهش تعهدات خود کرد. سرزنش ایران به خاطر فروپاشی برجام، بیجا است. مسئولیت این فروپاشی برعهده واشنگتن و اروپا بهخاطر عدم پایبندی به تعهداتشان است.
فشار اقتصادی واقعی، با تحریمهای نفتی و بانکی ایالاتمتحده و اتحادیه اروپا در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ و حتی بیشتر از آن پس از اعمال مجدد «فشار حداکثری» توسط ترامپ در سال ۲۰۱۸، رخ داد. در مقایسه، تحریمهای در قالب فعالسازی مکانیسم ماشه تحریمها چیز زیادی به تحریمهای گسترده که از قبل در حال اجرا بودند، اضافه نمیکند.
در ماه ژوئن، اسرائیل و ایالاتمتحده چندین تاسیسات هستهای ایران را بمباران کردند- اقدامی بیسابقه در تاریخ NPT. کارشناسان حقوقی به طور گسترده حمله به سایتهای هستهای یک عضو NPT تحت بازرسی آژانس را نقض قوانین بینالمللی میدانند. جای تعجب نیست که این امر، همکاری ایران با بازرسان را بهشدت پیچیده کرده است. آوار را نمیتوان بازرسی کرد، بهخصوص اگر، همانطور که ترامپ ادعا کرد، سایتها «از بین رفته باشند.» با این حال، حتی در این زمینه پرتنش، ایران و آژانس به چارچوب جدیدی برای همکاری رسیدند و رافائل گروسیان را «گامی در مسیر درست» نامید. به به موازات آن، قرار بود مهلت بازگشت تحریمها تمدید شود. حتی رئیسجمهور فرانسه، این طرح را «معقول» خواند. فعالسازی ماشه بیموقع بود.
تهران آماده مقابله با تشدید تنش است. صداهایی که در داخل ایران خواستار سلاحهای هستهای هستند، از هر زمان دیگری بلندتر شده است. در آستانه سفر پزشکیان به نیویورک، ۷۱ نماینده مجلس خواستار تجدیدنظر در دکترین هستهای شدند. مجلس ایران همچنین طرحی را برای خروج کامل ایران از NPT ارائه کرده است.
تهران اعلام کرد که توافق تازه امضا شده با آژانس را به حالت تعلیق در خواهد آورد و به همکاری با بازرسان پایان خواهد داد. در حالی که پزشکیان اصرار دارد که ایران از NPT خارج نخواهد شد، تعلیق نظارت به همین معناست.
مکانیسم ماشه برنامه هستهای ایران را محدود نمیکند؛ بلکه فروپاشی نظارت را تسریع میکند. طنز ماجرا این است: ماشه به جای تکیه بر چارچوب اخیر ایران و آژانس که میتوانست تا حدودی شفافیت بازگرداند، آن را تضعیف میکند.
اسنپبک با بستن راه دیپلماسی، تضمین میکند که برنامه هستهای ایران فقط مخفیانهتر، سختتر و پراکندهتر شود. خطرات فراتر از ایران است. روسیه و چین اقدام سه کشور اروپایی را به طور کامل رد کردهاند. آنها در نامهای مشترک با ایران، به اصلی اشاره کردند که توسط دیوان بینالمللی دادگستری در یک نظر مشورتی در سال ۱۹۷۱ به رسمیت شناخته شده است: طرفی که یک معاهده را نقض میکند، نمیتواند به طور قانونی به مفاد آن استناد کند.
دو قدرت دارای حق وتو در شورای امنیت اعلام کردند که مکانیسم ماشه را اجرا نخواهند کرد. این بدان معناست که نهتنها از رعایت تحریمها خودداری خواهند کرد، بلکه حتی کمیتههای شورای امنیت، احتمالاً متوقف خواهند شد.
شاید مهمتر از همه، بسیاری از ایرانیان به یک نتیجه تلخ میرسند: چه ایران در داخل NPT باشد و چه نباشد، چه با بازرسان همکاری کند یا نکند، ایالاتمتحده و اسرائیل ممکن است دوباره حمله کنند. درس این ماجرا در ایران این است که قوانین و نهادهای بینالمللی دیگر اهمیتی ندارند، بنابراین تهران باید براساس منافع ملی خود عمل کند.
دیدگاه تان را بنویسید