معمار تحریمهای ایران : اسنپ بک بی فایده است
ماشهبک

معمار تحریمهای ایران، ریچارد نفیو، مقالهای مشترک با مایکل سینگ، مدیر سابق دفتر ایران در شورای امنیت ملی آمریکا، با عنوان «تحریمهای ناگهانی علیه ایران» نوشته و تأکید کرده تحریمهای پسااسنپبک بدون همراهی چین و روسیه چندان مؤثر نیست
نویسندگان مقاله با نگاهی به سیاست فشار حداکثری، تلاش دارند اجرای مکانیسم ماشه را آزمونی برای رهبری جهانی واشنگتن معرفی کنند. با این حال، یک نگرانی بزرگ برای آنها وجود دارد: با توجه به نزدیکی چین و روسیه به ایران، دیگر خبری از اجماع جهانی علیه تهران نیست.
پاسخ نظم جدید جهانی به مکانیسم ماشه برای فهم کامل مقاله سینگ و نفیو باید آن را در بستر تحولات سیاسی اخیر دید؛ بهویژه واکنش قاطع چین و روسیه که با همراهی ایران، مشروعیت حقوقی اقدام سه کشور اروپایی را رد کردند؛ اتفاقی که حاکی از جابهجایی وزنههای قدرت است.
در سال ۲۰۱۰، هر دو کشور چین و روسیه به قطعنامه ۱۹۲۹ علیه ایران رأی مثبت دادند؛ اقدامی که در آن زمان توازن منافعشان با غرب را نشان میداد. بیستوپنج سال بعد، در سپتامبر ۲۰۲۵، همین دو کشور در نامهای رسمی اعلام کردند که احیای قطعنامههای تحریمی «فاقد مبنای حقوقی» است و آن را اجرا نخواهند کرد.
این چرخش ۱۸۰ درجهای را باید در چهارچوب شکاف استراتژیک شرق و غرب تفسیر کرد. چین و روسیه دیگر خود را تابع نظم آمریکامحور نمیدانند، بلکه در حال شکل دادن به نظمی موازی هستند؛ نظمی که با تکیه بر قدرت اقتصادی، سرزمینی و نظامیشان هژمونی واشنگتن را به چالش کشیده است. به بیان دیگر، اگر در سال ۲۰۱۰ ایران تنها هدف تحریم بود، امروز ایران به لطف مقاومت ملی و البته خودزنیهای ممتد دونالد ترامپ، بخشی از جبهه جهانی ضدتحریم است.
چرا چین و روسیه از ایران حمایت کردند؟
مطابق با چهارچوب تحلیلی معمار تحریمهای ایران، تغییر موضع پکن و مسکو در قبال ایران را میتوان در سه سطح بررسی کرد.
۱. تغییر در هزینهها و منافع: زمانی حمایت از ایران پرهزینه تلقی میشد، زیرا غرب ابزارهای مالی و حقوقی در اختیار داشت؛ اما اکنون برای شرق، هزینه نادیدهگرفتن ایران بیشتر از حمایت از آن است. آنها ایران را نهتنها تأمینکننده انرژی، بلکه بهعنوان یک سد امنیتی در برابر نفوذ ناتو در خاورمیانه میبینند.
۲. اعتبارزدایی از روایت غربی: آمریکای ترامپ با شکست علنی در بسیاری از پروژههای بینالمللی، ذات غیرقابل اعتماد خود را به نمایش جهانی گذاشت. این رفتار علاوه بر پکن و مسکو، حتی در دهلینو، بهعنوان متحد راهبردی واشنگتن، نیز تردید ایجاد کرد که ایالات متحده دیگر قادر به حفظ توافقات بینالمللی نیست.
۳. الگوی مقاومت راهبردی: با افزایش تحریمهای ثانویه و تعرفههای اعمالی آمریکا بر کشورهای مختلف، بلوک شرقی بهدنبال ایجاد سازوکارهای مالی مستقل از غرب رفته است. ایران، با تجربه طولانی در دور زدن تحریمها و توسعه فناوریهای بومی، اکنون برای شرق یک الگوی مقاومت راهبردی محسوب میشود.
نگرانی از بیاثر شدن تحریم
در نگاه نویسندگان آمریکایی، مکانیسم ماشه آخرین ابزار برای محدودکردن ایران است؛ اما در واقع این مکانیسم اکنون به محک سنجش مشروعیت غرب تبدیل شده است. ایران در این میدان، صرفاً در حال دفاع از منافع ملی خود نیست، بلکه ناخواسته در خط مقدم نبردی ایستاده است که در آن نظم جدید جهانی علیه نظم امپریالیستی آمریکا شکل میگیرد.
چین، روسیه و حتی هند با موضع صریح خود، نشان دادند که دیگر حاضر نیستند در بازیهای حقوقی طراحیشده توسط ترامپ نقش تأییدکننده ایفا کنند. آنها اکنون خود را بهعنوان بازیگرانی تعریف میکنند که بازتعریفکننده مشروعیتند، نه که از آن تبعیت کنند.
در چنین شرایطی، مقاله سینگ و نفیو بیشتر شبیه گزارش وضعیت قرمز سیستم مسلط غرب است تا تحلیل راهبردی علیه ایران. آنها میدانند که تحریمها، بدون اجماع جهانی، به ابزارهای فرسودهای تبدیل میشوند که بیشتر هزینه دارند. فعالسازی مکانیسم ماشه برخلاف تصور طراحان آن، آغاز فروپاشی اجماع غربی علیه ایران بود. مایکل سینگ و ریچارد نفیو نگران این موضوع هستند که ایران در موقعیتی بایستد که هر گام تحریمی علیه آن، بهجای تضعیف، شبکههای همکاری استراتژیک منطقهایاش را تقویت کند.
فرهیختگان
دیدگاه تان را بنویسید