معمای جدید سقوط هلیکوپتر رئیسی
سقوط هلیکوپتر آیتالله سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور فقید ایران، از همان ساعات نخست حادثه، فراتر از یک سانحه هوایی، میدان وسیعی از روایتها را آفرید.
نور نیوز: سقوط هلیکوپتر آیتالله سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور فقید ایران، از همان ساعات نخست حادثه، فراتر از یک سانحه هوایی، میدان وسیعی از روایتها را آفرید. روایت رسمی بر «حادثه در شرایط بد جوی » تأکید کرد، اما اکنون با ارجاع آیتالله احمد علمالهدی در خطبههای نمازجمعه مشهد به کتابی با عنوان «رایحه مرگ؛ کتابچه راهنمای عملیات مهلک موساد داخل ایران»، و اعلام تروریستی بودن حادثه، این پرونده بار دیگر به صدر افکار عمومی و محافل رسانهای بازگشته است.
کتاب «رایحه مرگ» ادعایی بزرگ دارد: روایت جزئیات فنی و اطلاعاتی عملیاتهای موساد در ایران، از جمله سقوط هلیکوپتر رئیسجمهور. اما با کمی دقت، خود کتاب به یک معما تبدیل میشود. نویسندهای ناشناخته، ناشری خصوصی و بیاعتبار، اطلاعات کتابشناختی مخدوش، و مهمتر از همه، زبانی که سرشار از قیود «احتمالاً»، «ممکن است» و «میتوانسته» است. این ویژگیها، کتاب را از جنس یک گزارش اطلاعاتی یا افشاگری محققانه ژورنالیستی خارج میکند و به متنی نزدیک میسازد که در ادبیات امنیتی به آن «روایتسازی پسینی» میگویند؛ روایتی که نه برای اثبات حقیقت، بلکه برای کاشت تردید، القای توانمندی و بازتعریف حافظه جمعی تولید میشود.
چنین روایتهایی، وقتی از تریبونهای رسمی یا نیمهرسمی داخلی بازتولید میشوند، ناخواسته به تکمیل عملیات ادراکی دشمن کمک میکنند. نه الزاماً به این دلیل که گوینده نیت منفی دارد، بلکه چون زمین بازی، زمین طراحیشده طرف مقابل است. وقتی بدون ارائه شواهد قابل اتکا و متقن، روایت ترور تقویت میشود، در وهله نخست روایت رسمی نهادهای مرجع کشور دچار تزلزل میشود، و نهایتاً افکار عمومی میان «حادثه» و «ترور پنهان» معلق میماند. این همان وضعیت تعلیقی است که جنگ شناختی و ادراکی بهدنبال آن است؛ وضعیتی که در آن، هیچ روایت رسمی کاملاً پذیرفته نمیشود.
آنچه امروز با نام یک کتاب، یک خطبه یا یک مصاحبه مطرح میشود، بیش از آنکه پاسخ به یک «راز» باشد، بخشی از نبرد روایتهاست. اسرائیل قرار نیست اسرار واقعی عملیاتهای خود را منتشر کند؛ آنچه منتشر میشود، نسخهای مهندسیشده از «قدرت» است، نه خود قدرت. در چنین شرایطی، هوشمندی رسانهای و امنیتی ایجاب میکند که اولاً میان امکان فنی و وقوع واقعی تفاوت گذاشته شود؛ ثانیاً هر متنی با برچسب «افشاگری» بهعنوان سند پذیرفته نشود؛ و مهمتر از همه، زمین بازی روایتها، آگاهانه انتخاب شود. در جنگ ادراکی، گاهی خطرناکترین سلاح، نه موشک و پهپاد، بلکه داستانی است که خوب تعریف میشود.
دیدگاه تان را بنویسید