کد خبر: 767866
تاریخ انتشار :

ایران و چین چهار چشمی مراقب تحولات پایگاه بگرام

نگرانی ایران از بازگشت آمریکا به بلگرام/ حضور واشنگتن در افغانستان تهدیدی مستقیم علیه ایران است؟ فاطمه امان، تحلیل‌گر مسائل منطقه می‌نویسد: «بازگشت آمریکا به بگرام می‌تواند به آن امکان دهد تا با پهپادها و هواپیماهای شناسایی، تحرکات سپاه پاسداران، شبکه‌های قاچاق و پایگاه‌های موشکی نزدیک مرز افغانستان را زیر نظر بگیرد.

ایران و چین چهار چشمی مراقب تحولات پایگاه بگرام
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :
بازگشت محدود آمریکا به افغانستان می‌تواند مزایای بزرگی برای واشنگتن به همراه داشته باشد، اما هم‌زمان پیامدهای ژئوپلیتیکی گسترده‌ای برای رقبای آن ایجاد خواهد کرد.

دونالد ترامپ از این گفته که می‌خواهد کنترل پایگاه هوایی بگرام را به ایالات متحده باز گرداند و همین بحث تازه‌ای درباره‌ی نقش آمریکا در جنوب و مرکز آسیا به راه انداخته است. این پایگاه که نماد بیست سال جنگ آمریکا در افغانستان به‌شمار می‌رود، در جولای ۲۰۲۱ و در جریان خروج شتابزده و آشفته‌ی نیروهای آمریکایی رها شد. خروجی که راه بازگشت طالبان به قدرت را در ماه بعد هموار کرد. اگر آمریکا دوباره کنترل بگرام را در دست گیرد، وارد کشوری خواهد شد که از زمان خروجش تغییرات زیادی کرده است. پرسش این که: آیا بازگشت نیروهای آمریکایی به معنای بازگشت به گذشته است یا نشانه‌ی نقشی تازه برای واشنگتن در منطقه؟

موقعیت راهبردی بگرام

خبرآنلاین :  اهمیت بگرام تنها در موقعیت جغرافیایی‌اش نهفته است. این پایگاه حدود هزار مایل از تهران، ۴۰۰ مایل از استان حساس سین‌کیانگ در چین و کمتر از ۸۰۰ مایل از بندر گوادر پاکستان فاصله دارد. بندری کلیدی در طرح «کمربند و جاده» چین. از همین نقطه، واشنگتن می‌تواند هم‌زمان بر تحرکات نظامی ایران و نیز بر نفوذ اقتصادی و امنیتی چین نظارت کند. به‌عبارت دیگر، ترامپ با این اقدام نشان داده افغانستان دیگر صرفاً بخشی از سیاست ضدتروریسم آمریکا نیست، بلکه به میدان رقابت قدرت‌های بزرگ هم تبدیل شده‌است. 

 

پایگاه بگرام در دهه‌ی ۱۹۵۰ ساخته شد و در دوران اشغال افغانستان توسط شوروی در دهه‌ی ۱۹۸۰ به مرکز اصلی عملیات آنان تبدیل گردید. پس از حمله‌ی آمریکا در ۲۰۰۱، این پایگاه گسترش چشمگیری یافت و با دو باند پرواز بزرگ، آشیانه‌های مستحکم، مراکز لجستیکی وسیع و سیستم‌های پیشرفته‌ی نظارت، به یکی از قدرتمندترین پایگاه‌های هوایی خارج از خاک آمریکا بدل شد.

برخلاف پایگاه‌های آمریکا در خلیج فارس که در تیررس موشک‌های ایران قرار دارند و به سیاست کشورهای میزبان وابسته‌اند، بگرام امنیت و استقلال بیشتری به واشنگتن می‌دهد. موقعیت آن در قلب آسیا، امکان نظارت مستقیم بر سه حوزه‌ی حساس را فراهم می‌کند: شرق ایران، غرب چین و حوزه‌ی نفوذ روسیه در آسیای مرکزی.

دیدگاه ایران

برای ایران، بازگشت احتمالی نیروهای آمریکایی به بگرام نگران‌کننده است. تمرکز دفاعی تهران عمدتاً بر جبهه‌ی غربی و خلیج فارس بوده و مرزهای شرقی همواره آسیب‌پذیرتر مانده‌اند. استان‌هایی مانند سیستان‌وبلوچستان با ناامنی همیشگی و فعالیت گروه‌هایی مانند «جیش‌العدل» روبه‌رو هستند.

پیش از ۲۰۲۱، حضور آمریکا در بگرام بیشتر به‌عنوان بخشی از مأموریت ضدتروریسم دیده می‌شد، نه تهدیدی مستقیم علیه ایران. اما در فضای کنونیِ تنش شدید میان تهران و واشنگتن و همکاری نزدیک‌تر آمریکا و اسرائیل، ماجرا متفاوت است. بازگشت آمریکا به بگرام می‌تواند به آن امکان دهد تا با پهپادها و هواپیماهای شناسایی، تحرکات سپاه پاسداران، شبکه‌های قاچاق و پایگاه‌های موشکی نزدیک مرز افغانستان را زیر نظر بگیرد.

 

چنین حضوری، حتی بدون انجام عملیات هوایی، ایران را مجبور خواهد کرد منابع دفاعی خود را در دو جبهه تقسیم کند. از یک‌سو تهدید دریایی و هوایی از غرب و از سوی دیگر تهدید زمینی از شرق.

بازگشت آمریکا همچنین می‌تواند روابط شکننده‌ی ایران با طالبان را تضعیف کند. از زمان بازگشت طالبان به قدرت، تهران با آن‌ها روابطی محتاطانه برقرار کرده تا نفوذش را در غرب افغانستان حفظ کند. حضور دوباره‌ی آمریکا می‌تواند این موازنه را بر هم بزند و طالبان را وادار کند بین ایران و واشنگتن تعادل برقرار کند.

دیدگاه چین

در حالی‌که ایران نگرانی‌های امنیتی فوری دارد، چین این تحولات را در چارچوب رقابت بلندمدت می‌بیند. افغانستان و پاکستان برای ابتکار کمربند و جاده‌ی چین، به‌ویژه از مسیر کریدور اقتصادی چین–پاکستان (CPEC)، برای این کشور اهمیت حیاتی دارند. در اوت ۲۰۲۵، چین و طالبان مذاکراتی برای همکاری در حوزه‌ی معادن و پیوستن رسمی افغانستان به این طرح انجام دادند.

بازگشت آمریکا به بگرام می‌تواند این پروژه‌ها را زیر ذره‌بین واشنگتن قرار دهد. از آنجا، نیروهای آمریکایی قادر خواهند بود فعالیت‌های امنیتی چین در سین‌کیانگ، ساخت‌وسازهای زیرساختی و فعالیت‌های بندر گوادر را رصد کنند. این سطح از دید و نظارت، اطلاعات ارزشمندی از پیوند میان اهداف اقتصادی و نظامی چین در اختیار آمریکا می‌گذارد.

چنین حضوری، حتی بدون درگیری مستقیم، چین را مجبور خواهد کرد هزینه‌ی بیشتری برای حفاظت از منافعش بپردازد و احتمالاً همکاری امنیتی‌اش با پاکستان را تقویت کند.

نگاه روسیه

یکی از تحولات مهم سال جاری، به‌رسمیت شناختن رسمی دولت طالبان از سوی روسیه بود. مسکو نخستین کشوری بود که چنین کرده. این اقدام به روسیه نفوذ گسترده‌ای در کابل داده است. مسکو می‌تواند از این رابطه برای فشار سیاسی یا اقتصادی استفاده کند و خود را ضامن امنیت منطقه نشان دهد.

با این حال، بازگشت آمریکا به بگرام تهدیدی مستقیم برای نفوذ روسیه در آسیای مرکزی است. کرملین احتمالاً تلاش خواهد کرد با هماهنگی با چین و ایران، و از طریق پیمان امنیت جمعی (CSTO)، مسیرهای هوایی و لجستیکی آمریکا را محدود کند. همچنین ممکن است از گروه‌های طالبان مخالف همکاری با واشنگتن پشتیبانی کند و با جنگ اطلاعاتی و عملیات سایبری، آمریکا را عامل بی‌ثباتی نشان دهد.

در همین حال، روسیه در حال تقویت پایگاه ۲۰۱ خود در تاجیکستان و برگزاری رزمایش‌های گسترده در نزدیکی مرز افغانستان است.

واکنش محتاطانه‌ی هند

هند نیز با احتیاط واکنش نشان خواهد داد. این کشور در حالی‌که از نفوذ چین و پاکستان در افغانستان بیم دارد، درگیر اختلافات تجاری با واشنگتن هم هست. دهلی‌نو احتمالاً علناً از این تصمیم حمایت نخواهد کرد، اما در خفا ممکن است اطلاعاتی در اختیار آمریکا بگذارد و از هر اقدامی که نفوذ پکن را محدود کند، استقبال کند.

چالش‌های بازسازی بگرام

بازسازی و فعال‌سازی دوباره‌ی پایگاه حتی با همکاری طالبان هم زمان‌بر است. تأمین امنیت و ارزیابی اولیه‌ی محل بین دو تا شش هفته زمان می‌برد. بازسازی باندها و خدمات اصلی مانند برق و سوخت دو تا سه ماه دیگر طول می‌کشد. شروع فعالیت‌های محدود نظارتی ممکن است زودتر انجام شود، اما برای حضور اطلاعاتی پایدار حداقل سه تا چهار ماه نیاز است.

راه‌اندازی یک پایگاه کوچک حدود شش ماه زمان می‌خواهد، و تبدیل آن به یک مرکز کامل عملیاتی با جنگنده‌ها و انبارهای تسلیحات ممکن است بیش از یک سال طول بکشد. در این مدت، روسیه، چین و ایران فرصت زیادی خواهند داشت تا با اقدامات آشکار یا پنهان مانع پیشرفت پروژه شوند.

خطرات سیاسی و امنیتی بالاست. احتمال درگیری میان جناح‌های مختلف طالبان وجود دارد، و کشورهایی چون روسیه و ایران ممکن است از پشت پرده تندروها را حمایت کنند و بی‌ثباتی را به گردن واشنگتن بیندازند.

جمع‌بندی

اقدام ترامپ برای بازپس‌گیری بگرام یک قمار سیاسی بزرگ است. این تصمیم نشان می‌دهد که ایالات متحده قصد دارد دوباره به رقابت ژئوپلیتیکی در اوراسیا بازگردد، در حالی‌که رقبایش می‌کوشند راه را بر آن ببندند. برای ایران، این حرکت به معنای گشایش یک جبهه‌ی شرقی جدید است. برای چین، تهدیدی علیه مسیرهای تجاری و طرح‌های راهبردی. و برای روسیه، بازگشت ناخواسته‌ی آمریکا به «حیاط خلوت» سنتی‌اش.

پایگاه بگرام دیگر فقط یک مرکز ضدتروریسم نخواهد بود، بلکه نقشی تعیین‌کننده در موازنه‌ی قدرت در سراسر اوراسیا ایفا خواهد کرد. اینکه این بازگشت به دارایی راهبردی بدل شود یا به بحرانی تازه، بستگی به مهارت واشنگتن در مدیریت این رقابت چندقطبی دارد.

 

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها

پیشنهاد ما