پس‌مانده و دَهَنیِ سگ!

محمد مهدی پرومحمدی: دیروز، در قسمت اول از سلسله‌یادداشت‌های «فرزندان شیطان» تحت عنوان «بلندقامت، کثیف و نفرت‌انگیز» چهره مفلوک و شکسته جوان معتادی را ترسیم کردم که در صف نانوایی دیده بودم. با دیدن کارت ملی آن بدبخت متوجه شدم که پدر وی یکی از ثروتمندان بنام کشور است که چهل و پنج‌سال پیش با من در دانشگاه همکلاسی بوده است. با وی هم‌صحبت شدم و به شما خواننده عزیز قول دادم که قسمت‌های قابل چاپ آن را برایتان نقل کنم. عنوان «بلندقامت، کثیف و نفرت‌انگیز» خیلی طولانی است، بنا بر این از این به بعد از وی به نام «آقای الف» یاد می‌کنیم. آقای الف همان‌طور که به دیوار حد فاصل بین دو نانوایی بربری و لواشی تکیه داده بود، نان را چندلا می‌کرد، به داخل ظرف یک‌بار مصرف خورشت قیمه فرو می‌برد و حریصانه می‌خورد. از این‌که با این کار، دست‌ها، دور دهان، ریش و لباس خود را از آنچه بود آلوده‌تر و کثیف‌تر می‌کرد هیچ ابایی نداشت. حتی از مگس‌هایی که دورش جمع شده بودند، آزرده نمی‌شد و آنها را دور نمی‌کرد. جلویش نشستم، و دکمه ضبط صدای موبایلم را روشن کردم و گفتم: اجازه ضبط که هست؟ گفت: «پولش را بده هر کاری خواستی بکن.» خیلی زود به توافق رسیدیم. از آشنایی‌ام با پدرش در دانشگاه و دوستی‌مان گفتم و اضافه کردم که چهل و یک‌سال است او را ندیده‌ام اما خوب به خاطر دارم زمانی که ما فاصله دانشگاه و خانه را پیاده گز می‌کردیم، بابای تو بی‌ام‌و سبز «کله مرغابی» که مد روز آن زمان محسوب می‌شد، داشت. برایش این چیزها اصلا اهمیتی نداشت. گفت: اون که از پول پدربزرگم بود، حالا بابام‌ هزار برابر باباش ثروت داره! گفتم من آدم بدی هستم، سوالات صریح و آزاردهنده‌ای می‌پرسم، بنابراین هر جا بهت برخورد، به دل نگیر، صریح و روشن تذکر بده تا سوالم را عوض کنم، به هر سوالی هم نخواستی جواب نده. گفت: کار من از این حرف‌ها گذشته است و برای این‌که خیالم را راحت کند، گفت: میدونی این چیه دارم می‌خورم؟ من بهش می‌گم پس مونده و دَهَنیِ سگ! می‌دونی یعنی چی؟ من از لیوان بابا و مامانم آب نمی‌خوردم، می‌گفتم دهنیه! اما یک ساعت پیش یه خانومی این ظرف غذا را که لابد پس‌مونده اعضای خانواده‌اش بود، گذاشت جلوی سگ‌های ولگرد کوچه، یه سگ آن را دهن زد و کمی از آن را خورد اما من سر رسیدم و از جلویش برداشتم. حالا دارم قیمه می‌خورم با بزاق سگ و نون گدایی! بالاتر از سیاهی رنگی نیست. هر چه می‌خواهی بپرس. آدمی که هیچ چیزی برای از دست دادن نداره، دیگه هیچی بهش برنمی‌خوره. آقای الف اصل جنس است، یک معتاد واقعی! چهره‌هایی که در سینما و تلویزیون از معتادها نشان می‌دهند، همه زاییده ذهن خلاق نویسنده‌ها و ساخته و پرداخته کارگردان‌ها با در نظر گرفتن دهها ملاحظه منشوری مدیران دولتی، وسواس‌های ممیزی، ضوابط دست و پاگیر پخش شبکه‌های تلویزیونی، خودسانسوری‌هایی که شخص اینجانب در حال حاضر در نوشتن این یادداشت‌ها دچارش هستم و نیز جذابیت‌های بصری است. معتاد اگر بالفعل، ‌تر و تمیز و ظاهرا آراسته به صدها حسنه اخلاقی باشد، بالقوه همان آقای الف است، فقط باید زمینه‌اش فراهم شود تا خود واقعی‌اش را نشان دهد. اینها را کمابیش می‌دانستم و مصاحبه با آقای الف بر دانسته‌هایم صحه گذاشت. قبل از آن‌که بخش‌های دیگری از آن گفت‌وگوی شوم و نحس را نقل کنم لازم است بگویم: پرشماری از ارگان‌ها، سازمان‌ها و سمن‌ها بنا به وظیفه قانونی و احساس وظیفه انسانی، فداکارانه در راه ریشه‌کنی بلای خانمانسوز اعتیاد زحمت می‌کشند و جانفشانی می‌کنند. مرزداران سیستان‌وبلوچستان در فروردین‌ماه امسال موفق شدند سه‌هزار و 500 کیلوگرم موادمخدر شامل هرویین، کراک، تریاک و حشیش را کشف و ضبط کنند. سخنگوی قوه قضائیه در یکی از نشست‌های خبری ‌سال گذشته خود از کشف ١٥‌هزار کیلو موادمخدر و دستگیری ٥٠ قاچاقچی خبر داد. کشف یک تن افیون با هلاکت دو قاچاقچی در سیستان‌وبلوچستان. کشف ٦٠ کیلو موادمخدر در اسکله شهید باهنر. کشف بیش از ٥٧ کیلوگرم تریاک در دلفان. دستگیری ١٧ سوداگر مرگ در همدان. کشف یک محموله سه تنی تریاک و هرویین در ایست بازرسی دلیجان. کشف بزرگترین محموله موادمخدر کشور به میزان هفت تن و ارزش ١٤٠‌میلیارد ریال در استان فارس و... آمار کشفیات موادمخدر در روز ١٧٠٠ کیلوگرم است. این مبارزه بی‌امان ارزان و آسان صورت نمی‌گیرد. مرزداران، نیروی‌های مسلح و انتظامی جمهوری اسلامی ایران تا کنون قریب ٤٠٠٠ شهید در راه مبارزه با سوداگران مرگ تقدیم کرده‌اند. تعداد قابل توجهی از زندانیان کشور مستقیم و غیرمستقیم به حمل، سوداگری، خرید و فروش عمده، توزیع، ساقی‌گری و مصرف موادمخدر و «بیش از ٦٠ درصد جرایم و جنایات مرتبط با موادمخدر است.» قائم‌مقام محترم دبیرکل ستاد مبارزه با موادمخدر در یک نشست خبری اظهار داشت: در هشت ماه ‌سال گذشته ٦٨٠‌هزار نفر از خدمات ستاد پیشگیری در محیط‌های آموزشی، اداری و محلات و خانواده‌ها استفاده کرده‌اند. ١٧‌هزار مرکز درمان و کاهش آسیب معتادان تحت مدیریت دبیرخانه این ستاد قرار دارد که از ٤٧٠‌هزار نفر روز در این مراکز ارایه خدمات شده است. همچنین در سراسر کشور ٥٠‌هزار معتاد جمع‌آوری شدند. درصد بالایی از اعدام‌ها، که این روزها در دنیا بزرگ‌نمایی می‌شود و دستمایه نهادهای بین‌المللی و سازمان‌های مردمی حقوق بشری دنیا برای فشارهای سیاسی به جمهوری اسلامی قرار می‌گیرد مربوط به قاچاقچیان عمده و بین‌المللی موادمخدر است. آن‌قدر سازمان‌ها و نهادهای مربوطه در این خصوص اقدامات انجام داده‌اند که ذکر آنها نه‌تنها در این یادداشت، بلکه شاید در ده‌ها یادداشت مشابه گنجیدنی نباشد. آنچه ذکر شد، اولا به دلیل ارج نهادن و سپاس از تلاشگران حیطه مبارزه با موادمخدر و بزرگداشت و دعا برای علو درجات شهدای این نبرد مقدس و قدردانی از خانواده‌های آنان، ثانیا تأکید بر این امر بود که اگر از این پس لحن این یادداشت‌ها به تلخی بیش از پیش می‌گراید، هدف آن خدای ناکرده چشم بستن به روی اقدامات مفید و بایسته تلاشگران این عرصه نیست. به‌رغم تمامی تلاش‌ها، کلاس‌ها، کارگاه‌های آموزشی، اقدامات پیشگیرانه، مقاوم‌سازی‌ها، درمان‌ها، کشف‌ها، دستگیری‌ها، زندانی کردن‌ها و اعدام‌ها، آقای «الف» می‌گوید: «پول که داشته باشی، تهیه موادمخدر حداکثر ١٠ دقیقه زمان می‌برد.» من برای خرید ١٥ عدد نان لواش بیست و پنج دقیقه در صف نانوایی بودم. تهیه موادمخدر از نان خریدن آسان‌تر است. شرح این قصه اسفناک و غمبار در روزهای دیگر نیز ادامه خواهد یافت. پی‌نوشت‌ها: ١- ایرنا ٧/٢/٩٤ ٢- ایرنا ٧/٢/٩٤ ٣- ایرنا ٧/٢/٩٤ ٤- ایرنا ٧/٢/٩٤ ٥- روزنامه امتیاز ٢٣/١٠/٩٣ ٦- روزنامه امتیاز ٢٣/١٠/٩٣ ٧- روزنامه امتیاز ٢٣/١٠/٩٣ ٨- روزنامه امتیاز ٢٣/١٠/٩٣