کد خبر: 16250
تاریخ انتشار :

این نمایش از بهترین متن‌ها در حوزه جنگ است

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

به گزارش نامه به نقل از ایسنا، او ادامه داد: در این نمایش یک اتفاق ویژه افتاده است و آن اینکه تماشاگر در آن با پدیده نو مواجه می‌شود و در کار با یک بکارت روبرو هستیم و در حقیقت برگ برنده اجرا نیز همین است و اینکه قضاوت در اجرا وجود دارد در این اثر صداقت کاملا به چشم می‌آید و در شیطنت‌های اثر نیز هیچ ریاکاری وجود ندارد.

در این نشست که 13 دی‌ماه در تالار مولوی دانشگاه تهران برگزار شد، اشکان خیل‌نژاد کارگردان نمایش، حمید پورآذری منتقد تئاتر، فارس باقری نمایشنامه‌نویس و منتقد تئاتر و محمدامیر یاراحمدی منتقد تئاتر نیز حضور داشتند.

اشکان خیل‌نژاد با بیان اینکه انتخاب این نمایشنامه برای اجرا یک ریسک بود، اظهار کرد: قبل از اینکه کار روی نمایشنامه را آغاز کنم از دوستانم نظرشان را در ارتباط با اجرای این نمایش می‌پرسیدم.

عده‌ای از آنها گفتند اصلا نباید پچ‌پچ‌های پشت خط نبرد را دوباره ساخت چرا که دوست داشتم خاطره این نمایش به همان شکل موجودش با اجرای گروه آوای نادری بر ذهنشان بماند و عده‌ای نیز از اجرای دوباره این نمایش استقبال کردند و ما را برای بردن این نمایشنامه به روی این صحنه تشویق می‌کردند و این یعنی اینکه اجرای این نمایش برای ما ریسک بود.

او ادامه داد: از ابتدا موقعیت این نمایش را نمی‌شد صددرصد تضمین کرد و حتی ممکن بود ما را از لبه پرتگاه به پایین پرتابمان کند.

او در پاسخ به این سوال که آیا کارگردانی که متعلق به نسل جنگ نیست، می‌تواند واقعیت جنگ را درک کرده و از آن کاری عرضه کند، اظهار کرد: هر نمایشنامه یا فیلمنامه‌ای در یک بستر جغرافیایی و زمانی اتفاق می‌افتد. نمایشنامه‌ای از جنگ ایران و عراق برای ما بسیار ملموس‌تر از نمایشنامه‌ای مثل هملت است، چرا که ما از جنگ جدا نیستیم و جنگ در خانواده‌هایمان موجود است و خاطره‌ها را می‌شنویم و می‌خوانیم فکر می‌کنیم.

این بخشی از کار من را آسان کرد چرا که منابعش موجود بود و من می‌توانستم با منابع انسانی آن صحبت کنم و در جریان کار قرار بگیریم.

در ادامه این نشست محمدامیر یاراحمدی منتقد تئاتر در پاسخ به این سوال که آیا مطرح نشدن هیچ صحنه‌ای از جنگ و روبرو نشدن با وحشت آن در نمایش به اجرای آن لطمه‌ای نمی‌زند اظهار کرد: در جریان این نمایش من نیز به این مطلب توجه کردم و حالا قصد دارم به جای نگاه تحلیلی به این مسئله فنی نگاه کنم وقتی ما از این موقعیت نمایشی صحبت می‌کنیم باید ببنیم چه چیزی این موقعیت نمایشی را شکل داده است.

وقتی که حادثه‌ای ارزش‌های بنیادی یا اعتبارات حیاتی فرد یا عده‌ای را به خطر می‌اندازد، آنها دچار چالش می‌شوند و برای خروج از آن موقعیت اقدام می‌کنند. من به این می‌گوییم موقعیت نمایشی.

او اضافه کرد: موقعیت نمایشی حتما باید منجر به یک اقدام شود در این نمایشنامه چیزی به نام جنگ وجود دارد که ارزش‌های بنیادین یک عده‌ای در آن صدمه خورده است و ما در این نمایش نمی‌دانیم که آنها که هستند و مخاطب باید اطلاعات موجود را با دانسته‌های تاریخی‌اش تکمیل کند یعنی موقعیت نزد مخاطب شکل می‌گیرد.

این منتقد تئاتر با اشاره به اینکه مخاطب با تکمیل داستان با اطلاعات شخصی خودش موقعیت قصه را درک می‌کند اظهار کرد: ما می‌فهمیم که در این نمایش جنگی وجود دارد که منافع انسان‌ها را تهدید کرده است. مساله‌ای که پیش می‌آید این است که در این شرایط اقدام برای خروج از این شرایط چیست و آیا مهربانی کردن این آدم‌ها به یکدیگر تنها راه خروج از آن موقعیت است.

او ادامه داد: در نمایشنامه پچ‌پچ‌های پشت خط نبرد این آدمها برای اینکه بتوانند خود را از موقعیت سهمگینی که در آن گرفتار شده‌اند نجات دهند به یکدیگر مهربانی می‌کنند و سوالی که پیش می‌آید این است که چرا فرار نمی‌کنند، چرا مانده‌اند و تن به این شرایط داده‌اند.

این بخش از اطلاعات باید در ذهن مخاطب شکل بگیرد یعنی مخاطب باید بداند که یک جنگ 8 ساله‌ای وجود داشته و یهودیان و سایر افراد معرفی شده در نمایش را خوب بشناسد تا بتواند موقعیت داستان را درک کند و در این نمایش این تحلیل وجود دارد که اگر مخاطب این اطلاعات را نداشت چه اتفاقی می‌افتد لذا تا زمانی اعتبار خواهد داشت که مخاطب جنگ را بشناسد و بداند چه در آن چه اتفاقی افتاده است.

در ادامه این نشست فارس باقری منتقد تئاتر و نمایشنامه نویس با توضیح بحث جامعه کوتاه مدت و نظریه پیوست و گسسته، همایون کاتوزیان جامعه‌شناس اظهار کرد: طبق این نظریه در کشور ما وضعیت گسست وجود دارد و نادری در این نمایشنامه عده‌ای را به عنوان تیپ‌های مختلفی از گروه‌های اجتماعی به ما معرفی کرده است که در یک موقعیت ناپایداری به نام آتش‌بس قرار دارند و انتخاب این موضوع بسیار هوشمندانه و دقیق است.

او ادامه داد: بنابراین جنگ در میان کاراکترهای نمایش وجود دارد و به واسطه رابطه آنها، موقعیت‌شان، جامعه‌شان و جدال‌های مفاهیم انتزاعی و واقعی جامعه‌شان دیده می‌شود.

باقری با اشاره به اینکه این نمایش به شکل استعاره‌گونه موقعیت‌های مختلف را شرح می‌دهد، تصریح کرد: هر کدام از کاراکترهای این نمایش بیش از آنکه شخصیت باشند تیپیکال بودند و تیپی از جامعه خود را نمایش دادند یعنی عقایدشان آنها را شکل می‌داد و کنش‌هایشان در آنها تاثیری نداشت و دقیقا به علت اینکه شخصیت‌ها تیپیکال بودند ما توانستیم آنها را درک کنیم زیرا ما از قبل نسبت به تیپ‌های اجتماعی پیش فرض‌هایی داریم.

او با اشاره به اینکه این نمایشنامه، داستان محور نیست تصریح کرد: این اثر قصه محوری ندارد که رفته‌رفته رشد کند بلکه خرده‌ داستان‌هایی است که کنار یکدیگر قرار گرفتند و در این خرده داستان‌ها نیز رویدادی مهمی وجود ندارد و داستان محکم و قرص نیست و رویداد مهمی در نمایش اتفاق نمی‌افتد.

باقری با بیان اینکه در این نمایش قهرمانی وجود ندارد اظهار کرد: این نمایشنامه شخصیت اصلی ندارد قهرمان ندارد و کاراکتری که از دیگران اهمیت بیشتری داشته باشد در آن دیده نمی‌شود چرا که شخصیت‌ها هم عرض هستند و علیرضا تنها شخصیت پررنگ‌تری نسبت به دیگران است ولی قهرمان نیست.

در ادامه یاراحمدی با اشاره به اینکه مهم‌ترین اتفاق اجرای این نمایش خوانش دقیق آن است، تصریح کرد: به نظرم در این نمایش موقعیت‌های نهفته در دیالوگ‌ها خیلی خوب درک شده و سکوت‌ها خیلی خوب فهمیده شده بود و تمام ظرافت‌های موجود در متن به کار گرفته شده بود و من فکر می‌کنم اگر خود علیرضا نادری این نمایش را اجرا می‌کرد کارش به همین دقت انجام می‌شد و کارگردان این نمایش نیز به اندازه علیرضا نادری متن این نمایشنامه را خوانده است.

در ادامه این نشست فارس باقری با بیان اینکه ذکر دو نکته درباره این نمایش ضروری می‌داند اظهار کرد: اجرای که من دیدیم در دو صحنه این احساس را در تماشاگر ایجاد کرد که گویی نمایش می خواهد تمام شود و حتی تماشاچی‌ها دست زدند به نظرم باید این صحنه برداشته شود و در صحنه آخر نیز هنگامی که نمایش در حال تمام شدن است یکی از کاراکترها گریه می‌کند که به نظر اغراق در خود دارد که خوب نیست و به نظرم آن نیز اگر برداشته شود بهتر است.

یاراحمدی با تاکید اینکه صحنه گریه بازیگر در انتهای نمایش برایش جالب نیست، تصریح کرد: وقتی در نمایش کسی غم دارد و در مقابل مخاطب گریه می‌کند غم خود را کوچک کرده و به آن حد داده است، یعنی میزان غم را مشخص کرده و آن را تنزل داده است.

نوید محمدزاده بازیگر نقش علیرضا نیز در پاسخ به این مسئله تصریح کرد: من بازیگرم و در اجرا این نمایش به من گفته شده است که گریه کنم و گریه می‌کنم تا جایی که از من خواسته شده است.

نادری گفت علیرضا با اشکی که از چشمانش می‌ریزد شمع را خاموش می‌کند و این حتی اگر اغراق نیز داشته باشد ولی من باز آن را اجرا می‌کنم و اشکی که می‌ریزم، اشک حقی است.

او در ادامه با لحنی مزاح‌آمیز گفت: از این نمایش دو اجرا باقی مانده است من می‌توانم در یکی گریه کنم و در دیگری گریه نکنم.

در پایان این مراسم تک‌تک بازیگران فیلم درباره نحوه آغاز بازی و فرایند اجرای نمایش سخن گفتند.

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    پیشنهاد ما

    دیگر رسانه ها