تاکتیک خرید زمان از سوی کاخ سفید / دلیل کلی گویی ند پرایس!
سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در مورد ارزیابی دولت بایدن از وضعیت احیای برجام گفته است :
«ارزیابی ما این است که دلیلی که به توافق نرسیدیم، این است که تهران مبنای معقول پیروی متقابل را که در پیشنویس اتحادیه اروپا آمده، قبول نکرده است.همانگونه که بارها گفتهایم، شکافهایی بین ایران و آمریکا و دیگر اعضای گروه پنج به علاوه یک همچنان برقرار است و از پاسخهای ایران، این شکافها همچنان پابرجا است.پاسخهای ایران ما را به جایگاهی نرساند که این توافق را به نتیجه برسانیم.»
واقعیت امر این است که مقامات کاخ سفید به صورت آشکار تاکتیک "خرید زمان" را در قبال مذاکرات وین درپیش گرفته اند. به عبارت بهتر،اساسا آمریکا و تروییکای اروپایی اراده ای برای به نتیجه رساندن مذاکرات ندارند زیرا دو متغیر بیرونی و فرامتنی مهم در این معادله برای غرب اصالت دارد! یکی از این متغیرها، انتخابات میاندوره ای کنگره است. اگرچه نظرسنجی ها نشان می دهد که احتمالا دموکراتها مجلس نمایندگان را در این انتخابات از دست خواهند داد و برتری حداقلی خود را در سنا حفظ خواهند کرد، اما مقامات دولت بایدن به دلیل تمرکز بر انتخابات 17 آبان ماه امسال قصد ندارند پرونده مهمی مانند احیای توافق هسته ای را در دستور کار خود قرار دهند. فراتر از آن، رئیس جمهور آمریکا دریافته است که بازگشایی این پرونده تا قبل از انتخابات میاندوره ای کنگره، منجر به تقابل وی با بخشی از بدنه حزب دموکرات خواهد شد زیرا در میان سناتورهای دموکرات نیز افرادی مانند باب منندز مخالف احیای این توافق هستند. بنابراین، به صورت مشخص مقامات کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا در صدد خرید زمان و موکول کردن ادامه بررسی برجام به آینده ( پس از برگزاری انتخابات نوامبر) هستند.
دومین مولفه فرامتنی که شاید حتی برای بازیگران اروپایی نسبت به مولفه اول اهمیت بیشتری داشته باشد، مربوط به نقش آفرینی پشت پرده مقامات رژیم اشغالگر قدس و موساد است. بخش اعظمی از رویکرد برجام امروز غرب، بر مبنای فاکتورهای فرامتنی تعیین می شود. به عبارت دیگر، مواردی مانند اختلافات جاری میان کاخ سفید و کنگره بر سر نحوه بازگشت به توافق هسته ای و فراتر از آن، درخواست یئیر لاپید، نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس از مقامهای آمریکایی در زمینه به تعویق انداختن بازگشت به برجام تا ماه نوامبر (پس از برگزاری انتخابات میاندورهای کنگره) در شکل گیری این مواضع نقش بسزایی داشته است. این قاعده درباره اتحادیه اروپا نیز صادق است. فارغ از پیوستگی راهبردی و حتی تاکتیکی بازیگران اروپایی به واشنگتن در روند بازگشت به توافق هسته ای، در هفته های اخیر رایزنی های پیوسته ای میان مقامهای رژیم صهیونیستی و اروپاییان بر سر نحوه تأمین انرژی مورد نیاز آنها در جریان جنگ اوکراین انجام شده است. هرچند این مذاکرات به نتیجه ای نرسیده، اما به اتلاف آشکار زمان بهوسیله بازیگران غربی منجر شده است. در تحلیل رفتار برجامی غرب باید بر روی مؤلفههای فرامتنی تمرکز ویژه کرد. یکی از مأموریتهای محول شده به رسانه های غربی، پنهانسازی همین مؤلفههای فرامتنی و کتمان آنها از دید افکار عمومی دنیاست. در این معادله میان سیاستمداران و رسانه های غربی هم پوشانی مطلق و پیوسته وجود دارد.
در حال حاضر، مقامات رژیم صهیونیستی به کاخ سفید و تروییکای اروپایی گوشزد کرده اندکه تا زمان تعیین تکیف نهایی انتخابات سراسری در اراضی اشغالی، احیای برجم به سود حزب لیکود ( نتانیاهو و همراهانش) و به ضرر لاپید و گانتز خواهد بود. همین مسئله سبب شده است تا مقامات آمریکایی و اروپایی در مواضع خود با استفاده از الفاظ و عباراتی مبهم، گره ای که خود در مذاکرات ایجاد کرده اند را با تهران نسبت دهند! در نهایت اینکه پاسخ جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر مواضع ثابت کشورمان در قبال مولفههایی مانند ارائه تضمینهای اعتباری لازم، مختومه شدن پرونده های مربوط به موارد ادعایی آژانس بینالمللی انرژی اتمی قبل از اجرایی شدن مجدد برجام و رفع عملیاتی تحریمها بوده است.بدیهی است که موضع گیری اخیر مقامات آمریکایی و اروپایی در قبال این موارد، انعکاسی از معاملات بیرونی و فرامتنی آنها با بازیگران دیگری مانند رژیم اشغالگر قدس می باشد. در هر حال، تاکتیک اتلاف زمان از سوی غرب، به صورت کاملا هدفمندو از پیش تعیین شده صورت می گیرد. اتخاذ این تاکتیک اساسا ارتباطی با پاسخ ایران به طرح پیشنهادی اروپا ندارد!
دیدگاه تان را بنویسید