کد خبر: 671080
تاریخ انتشار :

پشت پرده اظهارنظر مشکوک مقام اوکراینی علیه ایران

بحران اوکراین به صورت یک دام چاله بزرگ برای پوتین ایجاد شد و اکنون از همان دام چاله برای برخورد با اوّلیت استراتژیک شکل دهی به نظم آینده جهانی یعنی ایران هم بهره برداری آغاز و استمرار پیدا خواهد کرد.

پشت پرده اظهارنظر مشکوک مقام اوکراینی علیه ایران
پایگاه خبری تحلیلی نامه نیوز (namehnews.com) :

در ماه‌های گذشته و همزمان با اوج گیری جنگ اوکراین، شاهد فراز و فرود‌های قابل توجهی در قالب این بحران بزرگ بین المللی بوده ایم. بحرانی که دامنه آن صرفا محدود به اوکراین و روسیه نبوده و طیف قابل توجهی از کنشگران در برگرفته و درست به همین دلیل است که اطلاق لفظِ "بحران بین المللی" به آن درست است.

در این راستا، شاید یکی از مهمترین نکاتی که در ماه‌های گذشته در قالب معادله جنگ اوکراین از سوی دولت‌های غربی مورد تاکید قرار گرفته و مانور رسانه‌ای و تبلیغاتی گسترده‌ای نیز با محوریت آن صورت گرفته، طرح گزاره دخالت ایران در جنگ مذکور است. در این راستا، دولت اوکراین، کشور‌های اروپایی و البته دولت آمریکا، به طرح این نکته پرداخته اند که ایران میزان قابل توجهی از پهپاد و دیگر تسلیحات را به روسیه جهت استفاده در قالب جنگ اوکراین ارسال کرده است. در این رابطه حتی به کمک‌های مستشاری ایران به روسیه در چهارچوب جنگ مذکور نیز اشاره شده است.

موضوعی که جدای از مانور رسانه‌ای و تبلیغاتی گسترده در مورد آن، موجب موضع گیری‌های تهاجمی مقام‌های اوکراینی علیه کشورمان شده و در عین حال بستری مناسبی را هم جهت تشدید فشار‌های دولت‌های غربی علیه ایران به انحا مختلف فراهم کرده است. در این راستا، به تازگی و در پی وقوع حمله خرابکارانه به برخی تاسیسات نظامی کشورمان به ویژه در شهر اصفهان که با استفاده از ریزپرنده‌ها صورت گرفته و مقام‌های کشورمان نیز از ناموفق بودن این حمله سخن گفته اند، "میخایلو پودولیاک" مشاور رئیس جمهور اوکراین، موضع گیری معناداری را در این رابطه اتخاذ کرده که در نوع خود تحلیل و تفسیر‌های مختلفی را نیز برانگیخته است.

علی رغم مسجل بودنِ این نکته که اسرائیلی‌ها کنشگران اصلی در قالب حمله خرابکارانه اخیر علیه تاسیسات نظامی کشورمان بوده اند با این حال، پودولیاک در موضع گیری گفته است: "منطق جنگ بی‌رحم و کشنده است. عاملان و همدستان را به شدت مؤاخذه می‌کند. وحشت در فدراسیون روسیه، بسیج بی‌پایان نیروها، دفاع موشکی در مسکو، سنگربندی در فاصله ۱۰۰۰ کیلومتری، آماده سازی پناهگاه‌ها، انفجار‌های شبانه در ایران در تاسیسات تولید پهپاد، موشک و پالایشگاه‌های نفت. اوکراین به شما هشدار داده بود. "

بافاصله پس از این موضع گیری مشاور رئیس جمهور اوکراین، بسیاری در کشورمان این مساله را به مثابه همدستی اوکراینی‌ها با رژیم اسرائیل در خرابکاری علیه تاسیسات نظامی و حساس کشورمان تحلیل کردند. در این رابطه، مقام‌های ارشد کشورمان نیز موضع گیری‌های قاطعی را اتخاذکردند و به طور خاص مقام‌های سفارت اوکراین در تهران نیز به وزارت خارجه کشورمان احضار شدند. در این نقطه یک سوال محوری مطرح می‌شود و آن این است که آیا موضع گیری اخیر میخایلو پودولیاک علیه ایران، به معنای نقطه عطفی از کنشگری‌های اوکراین علیه ایران و به نوعی کشاندن دامنه جنگ اوکراین به داخل ایران بایستی ارزیابی شود؟

جهت پاسخ به این پرسش، فرارو به گفتگو با "مهدی مطهرنیا"، استاد علم سیاست و پژوهشگر حوزه سیاست خارجی پرداخته است.

مشروح پاسخ مهدی مطهرنیا به سوال مذکور را در ادامه مطالعه فرمایید.

پدیدار شدنِ پیامد‌های جنگ اوکراین در خاک ایران به هیچ عنوان عجیب نیست

"مهدی مطهرنیا" استاد علم سیاست و کارشناس حوزه سیاست خارجی در پاسخ به این سوال که معنای موضع‌گیری اخیر مشاور رئیس جمهور اوکراین در مورد حملات خرابکارانه جدید علیه برخی تاسیسات نظامی کشورمان چیست؟ گفت: «در باب مساله ایران در نظم منطقه‌ای و نظام بین الملل، من از سال ۱۳۷۹ به بعد بار‌ها به نکته‌ای در قالب تئوری "جنگ نامتعادل" اشاره کرده ام. پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، نگاه قالب به این کشور در چهارچوب معادلات بین المللی عمدتا معطوف به حوزه نظامی-امنیتی بوده و از چشم انداز تئوری "جنگ نامتقارن" ارائه شده است».

وی افزود: «بر اساس این تئوری، ایران یک قدرت متوسطِ چابک است که می‌تواند ابرقدرتی مانند آمریکا یا دیگر قدرت‌های جهانی مخل نگرش ایران را تحت تاثیر قرار دهد و در واقع تهدیدِ نامتقارن آن‌ها باشد. این در حالی است که نگاهِ غرب به ویژه آمریکا به ایران بر اساس آنچه من فکر می‌کنم، مبتنی بر تئوری جنگ نامتعادل است. در مکتب تفسیری امنیت، قدرت‌ها چهار دسته هستند: ابرقدرت، قدرت‌های بزرگ، قدرت متوسط و قدرت ضعیف».

این استاد علم سیاست گفت: «ابرقدرت به تنهایی در چهارچوب معادلات امنیتی کلان بین المللی نقشی قابل توجه دارد و قدرت ضعیف حتی در حفظ امنیت ملی خود نیز با چالش‌ها و مشکلات فراوانی رو به رو است. قدرت‌های بزرگ در کنار هم مدعی حفظ امنیت جهانی هستند و در قالب پیمان‌هایی نظیر ناتو کنشگری می‌کنند. در نهایت قدرت‌های متوسط، مدعی قدرت امنیتی در یک منطقه به تنهایی هستند و از این جهت، این چهار رده‌بندی از هم متمایز می‌شوند. حال وقتی یک کنشگر در جایگاه ابرقدرت که مدعی امنیت جهانی است (نظیر آمریکا) می‌خواهد با یک قدرت متوسط (نظیر ایران) رو به رو شود، وارد تئوری جنگ نامتعادل می‌شود. در سطح تحلیل کلان، تئوری جنگ نامتعادل مبتنی به سه گام اساسی است: جنگ رسانه ای، جنگ روانی، و عملیات میدانی. این حوزه‌ها معطوف به دو مساله مهم هستند: ۱: بزرگنمایی قدرت رقیب و ۲: آسیب پذیری قدرت خویش».

وی ادامه داد: «از این رو، در نظم بین المللی هرگاه تئوری جنگ نامتعادل از طرف یک ابرقدرت نسبت به کشوری با قدرت ضعیف یا متوسط مثل عراق، ایران یا لیبی وارد میدان می‌شود، آن ابرقدرت تا حد زیادی قدرت خود را آسیب پذیر نشان می‌دهد و قدرت طرف مقابل یعنی کشورِ هدف را به صورت تهدید علیه خود و هم پیمانانش برسازی می‌کند. در اینجا دو مفهوم آسیب پذیری مجازی برای ابرقدرت و قدرت مجازی برای جامعه و کشورِ هدف به وجود می‌آید. یکی از محور‌های تحرک علیه ایران که به طور خاص در سال‌های اخیر علیه کشورمان برجسته شده (در چهارچوب تئوری جنگ نامتعادل)، مساله پرونده اتمی ایران بوده است. پرونده‌ای که اکنون ۲۰ ساله شده است».

مطهرنیا خاطر نشان کرد: «در کنار این پرونده، ما شاهد بحران اوکراین هستیم. در قالب این بحران که دام‌چاله‌ای بسیار گسترده برای روسیه و شخص پوتین بود، ایران با پیوند و ضمیمه شدن به روسیه، گرفتار آمد. در ماه‌های نخست جنگ اوکراین، روسوفیل‌ها و طرفداران قدرت روسیه و شخص پوتین در کشورمان فکر می‌کردند که روسیه بازمانده شوروی از قدرتی عظیم برخوردار است و خواهد توانست ظرف یک هفته و یا حداکثر یک ماه جنگ اوکراین را تمام کرده و این کشور را فتح نموده و به تمامی اهداف از پیش تعیین شده خود برسد. با این حال، اکنون ما در آستانه یک سالگی حمله روسیه به اوکراین هستیم و آنچه که تاکنون حاصل شده، شکسته شدن ابهت و عظمت پوتین بوده است».

این پژوهشگر حوزه سیاست خارجی گفت: «از این رو، ایران به ویژه در شروع جنگ اوکراین، با اتخاذ مواضعی در حمایت از روسیه و شخص پوتین، زمینه بهره برداری از این مساله توسط غرب در قالب جنگ اوکراین را به وجود آورد. در این راستا، ابتدا قضیه ارسال پهپاد‌های ایرانی به میدان‌های جنگ اوکراین مطرح شد و سپس بحث ارسال موشک‌های ایران به روسیه و در نهایت این گزاره مطرح شد که احتمال دارد روسیه چند کلاهک اتمی را به ایران در ازای حمایت‌های تهران از مسکو در خلال جنگ اوکراین بفرستد».

وی افزود: «تمامی این مسائل و جنگ روانی و تبلیغاتی که پیرامون آن‌ها انجام گرفت، هدفگذاری معناداری را از منظر استراتژیک علیه ایران به همراه داشتند. در قالب تئوری جنگ نامتعادل تمامی این مسائل قابل پیش بینی بود. تهدید ایران بزرگنمایی شد و ایران ضمیممه جنگ و بحران اوکراین شد. اتحادیه اروپا بسیار جلوتر از آمریکا وارد اقدام علیه تهران شده است و اکنون نه تنها میان روسیه و اتحادیه اروپا بلکه میان ایران و اتحادیه اروپا نیز رو در رویی بیشتری مشاهده می‌شود. از این جهت، در مرحله‌های متمایز، اما متصل به هم، این هدفگذاری بر اساس نوعِ عملکردی که در ایران نیز نشان داده شد و نوعی احساس قدرت ناشی از نزدیکی بیشتر به مسکو ایجاد شد، عملا زمینه‌هایی فراهم شده که اکنون در قالب معادله جنگ اوکراین بیش از آنکه پوتین و روسیه تحت فشار باشند، این ایران و مسائل مرتبط با این کشور است که مطرح می‌شوند و فشار‌های قابل توجهی علیه آن روانه می‌شود».

وی گفت: «در جریان حادثه اخیر و حمله به برخی تاسیسات نظامی کشورمان در شهر‌های مختلف ایران نیز شاهد بودیم که مشاور امنیتی زلنسکی با زیرکی عنوان کرد که ما به ایران در رابطه با حملات اینچنینی هشدار داده بودیم. وی اعلام نمی‌کند که اوکراین در این زمینه حمله و یا اقدامی را انجام داده است بلکه تلویحا این پیام را به ایران می‌رسد که قرار گرفتن در برابر جبهه متحد غرب علیه پوتین و روسیه، می‌تواند پیامد‌های به مراتب گسترده تری را برای ایران به همراه داشته باشد. پس از موضع گیری این فرد، اوکراینی‌ها تلاش زیادی را انجام دادند تا این گزاره که اوکراین در حملات خرابکارانه علیه تاسیسات نظامی ایران دست داشته را تکذیب و یا رد کنند. اما اینکه این مسائل از این به بعد بیش از گذشته در ارتباط با بحران اوکراین و همکاری تهران-مسکو در این رابطه ملاحظه خواهد شد، یک پیام عینی و آشکار را به ایران مخابره می‌کند».

این استاد علم سیاست گفت: «برخورد تهران هم در مورد اینکه مقام‌های سفارت اوکراین را به وزارت خارجه فراخواند ناشی از همین مساله تلقی می‌شود با این حال، من باید بر این تاکید کنم که مسائل مداخله ایران در قالب جنگ اوکراین و همچنین گشوده شدن پرونده‌های حقوق بشری علیه ایران عملا ظرفیت‌های تازه‌ای را جهت تشدید فشار‌های جهان غرب علیه ایران ایجاد کرده اند. رویکرد‌هایی که در سطحی کالان به دنبال آن هستند تا ایران را در مساله‌ای نظیر موضوع اتمی این کشور پای میز مذاکره آورند و امتیاز‌های گسترده‌ای را از این کشور اخذ کنند».

مطهرنیا گفت: «به نظر من بحران اوکراین شدت و دامنه بیشتری پیدا می‌کند و در نهایت این بحران، لبه‌ها و پیامد‌های نخست خود را در مورد ایران به نمایش خواهد گذاشت. همانطور که بار‌ها گفته ام، اوّلیت استراتژیک با اولویت استراتژیک متمایز و متفاوت است. ما وقتی از اوّلیت استراتژیک سخن می‌گوییم، در واقع الزامات رسیدن به اصلی‌ترین هدف و یا هدف غایی استراتژیک مطرح است. آمریکا و جبهه غرب در شکل دادن به نظم آینده جهانی آنچه که بیش از هر چیز دیگری برایشان از اولویت راهبردی برخوردار است، مهار چین و تبدیل این کشور به یک رقیب کارآمد در جهت اعمال اهداف استراتژیک مد نظر است».

وی ادامه داد: «با این حال، اوّلیت استراتژیک آمریکا، معطوف به روسیه و ایران (و به ویژه ایران) است. از این رو، با توجه به مقصد اصلی اوّلیت راهبردی آمریکا در شکل دادن به نظم آینده جهانی (که معطوف به تهران است)، مسکو نیز به واسطه سابقه ابرقدرتی و جایگاه خود در نظم گذشته جهانی (نظم دو قطبی) باید از بازی‌های بین المللی کنار گذاشته می‌شد؛ لذا بحران اوکراین به صورت یک دام چاله بزرگ برای پوتین ایجاد شد و اکنون از همان دام چاله برای برخورد با اوّلیت استراتژیک شکل دهی به نظم آینده جهانی یعنی ایران هم بهره برداری آغاز و استمرار پیدا خواهد کرد». || منبع: فرارو

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندی ها