ناگفته جهانگیری درباره علت عدم خروج از دولت روحانی
اسحاق جهانگیری در گفتوگو با ویژهنامه نوروزی مجله آگاهینو گفت: بعد از سال ۹۷ که کشور وارد جنگ اقتصادی ترامپ شد نامردی میدانستم که از دولت خارج شوم.
سال ۹۲ خدمت رهبری رفتم و در مورد کاندیدا شدنم صحبت کردم و ایشان به من گفتند که من شما را آدم منطقی میدانم و با شما مشکلی ندارم. آنجا به ایشان گفتم اگر آقای هاشمی و آقای خاتمی این دو نفر کاندیدا شوند من کاندیدا نمیشوم چون نمیخواهم جلوی رئیسم کاندیدا شوم. در نهایت هم با این که نزدیک وزارت کشور بودم، چون آقای هاشمی کاندیدا شد برگشتم به خانه.
هاشمی خواست برای انتخابات ٩٦ کاندیدا شوم
در تابستان سال ۹۵ و برای انتخابات سال ۹۶ اولین کسی که به من گفت باید کاندیدا شوم آقای هاشمی بود. من این ذهنیت را داشتم که برای کمک به آقای روحانی کاندیدا شوم نه این که بخواهم بمانم. ممکن است فرد دیگری در ذهنش چنین چیزی بوده ولی من ویژگیام این بوده است.
انتخابات پر هزینه ٩٦
انتخابات سال ۹۶ انتخابات پرهزینهای برای من بود. یکی از نتایج آن ردصلاحیت در ۱۴00 بود. اما کاش فقط این بود. من از روز بعد از انتخابات ۹۶ احساس کردم خیلی از سرمایههایی که پشت سر خودم درست کرده بودم و میدانستم برای کشور مفید است، یکی یکی در حال تضعیف است. یکی از آنها خود آقای روحانی بود. رابطه من با آقای روحانی در دوره دوم مثل دوره اول نبود.
درباره تصمیم ٩٦
من در موقعی که عرصه بهمن تنگ میشد با آقای روحانی از موضع دلخوری گپ میزدم. یکبار به ایشان گفتم اگر قرار باشد یکی از اشتباهات زندگی سیاسی خودم را بنویسم حتما شرکت من در انتخابات ۹۶ است.
گفتم معاون اول دیگری بگذارید
در دولت دوم به آقای روحانی اصرار داشتم تیم اقتصادی تغییر کند. وقتی دیدم نظراتم عملی نمیشود به ایشان گفتم شما یک معاون اول دیگری بگذارید. در دو سه ماه بعد از انتخابات اقداماتی شد که گفتم من نمیخواهم ادامه دهم. اگر ترکیب خوبی بود شاید این حرف را نمیگفتم؛ گرچه در شکلگیری این ترکیب، فشارهای زیادی هم از برخی نهادهای حکومتی وارد شد.
در چیدمان کابینه دوم نقشی نداشتم
در دوره دوم در چیدمان کابینه من هیچ نقشی نداشتم، یعنی پیشنهاد دادم و بهنظرم آقای روحانی با پیشنهادهای من مثل یک فرد عادی برخورد کرد. حداکثرش به من توضیح داد.
پیشنهاد شهرداری تهران
یک عده از دوستان نزدیک به حزب مشارکت در سال ۹۶ به من پیشنهاد دادند که از دولت بیرون بیایم و شهردار تهران شوم. میگفتند این به مصلحت شما و جریان اصلاحات است. به آنها گفتم من مصلحت خودم را در نظر نمیگیرم، من الان مصلحت کشور و مردم را در نظر میگیرم. من ممکن است بیایم بیرون محبوبیتی پیدا کنم و یا به قول شما سرمایه اجتماعیام زیادتر شود ولی مطمئن باشید بودنم ممکن است دهها گره از زندگی مردم باز کند که نبودنم آن گرهها را اضافه میکند. من حاضر نیستم مردم در فشار قرار بگیرند فقط برای این که سرمایه اجتماعی خود را بالا ببرم. باید به مردم خدمت کرد.
چرا ادامه دادم؟
پیشنهاد خروج از دولت در دو سه مقطع مطرح شد، بعد از سال ۹۷ هر وقت مطرح شد دیگر من نامردی میدانستم، فکر میکردم کشور وارد جنگ اقتصادی ترامپ شده و فشار روی مردم روز به روز اضافه میشود. در این شرایط افرادی مثل من که تجربه داریم میدانستیم بالاخره با بودنمان ممکن است با دوستان وزرا بتوانیم چهارتا گره باز کنیم. به همین دلیل از سال ۹۷ بدترین چیزهایی که فکر کنید تحمل کردم.
ماجرای منشی
طرح ماجرای تغییر منشی از سر عصبانیت بابت لیست وزرایی بود که آقای روحانی اعلام کرده بود که من حتی از برخی از آنها خبر نداشتم. دوستانم به من میگفتند در هر وزارتخانهی دیگری اگر نظر نداشته باشید، در وزارت صمت که دیگر بودید و میدانید. من همهاش فکر میکردم خب چه باید جواب بدهم. در سخنرانیام گفتم شما از من توقع دارید وزیر تعیین کنم، یک شبیهسازی کردم و گفتم شما از من این را میخواهید، من منشیام را هم نمیتوانم عوض کنم. مقداری تند بود؛ قبول دارم. یعنی از آن حد متعارف در جامعه تندتر بود.
دیدگاه تان را بنویسید