نقشه جدید ضرغامی برای ریاست جمهوری چیست؟
موسوی در یادداشتی نوشت: سودای رئیس جمهور شدن آقای ضرغامی مربوط به الان نیست. ایشان زمانی که در صدا و سیما رئیس بود هم از این سودا ها در سر داشت. همان زمان که دستور می داد روی تصویر ایشان آهنگ کریستف کلمبِ ونجلیس را بگذارند و با مناسبت و بی مناسبت از صدا و سیما پخش کنند. اما ظاهرا حالا عزم حضرتش برای فتح پاستور جدی تر شده است.
به نقل از خبرآنلاین، سید عبدالجواد موسوی، روزنامه نگار در یادداشتی نوشت: بنده خدا عزت الله ضرغامی، بنده خدا محمد باقر قالیباف، بنده خدا محسن رضایی. گاهی حقیقتا دلم به حال این بندگان خدا می سوزد. عمری را در حسرت رئیس جمهور شدن عمرشان را سپری می کنند و میدان پاستور به آن ها روی خوش نشان نمی دهد که نمی دهد. گناه دارند.
کاش ریاست جمهوری را یک دوره ای کنند و دست کم به هرکدام از این ها چهار سال فرصت بدهند تا ناکام از دنیا نروند. این همه تکاپوی جدی و عاشقانه برای رسیدن به قدرت و سرانجام مغموم شدن، دردناک است. باز در این میان محسن رضایی خلاقیتش بیشتر است. یک سال قول می دهد با گروگان گیری سربازان آمریکایی مشکلات اقتصادی را حل می کند و سال دیگر طرح های محیرالعقول تازه ای به ذهنش خطور می کند که هیچ کدامش گرچه گره ای از کار فروبسته خلایق نمی گشاید اما دست کم موجبات انبساط خاطر خلایق را برای مدتی فراهم می آورد. اما آن دو بنده خدا نه تنها خلاقیتی ندارند بلکه با تقلید از روی دست دیگری و آن هم از روی دست مخالفان سیاسی شان کاری می کنند که حقیقتا دل آدمی به حالشان می سوزد.
قالیباف را یادتان هست؟ دوستان دوم خردادی خامش کردند و او هم به توصیه آن ها کت قهوه ای تنش کرد و انگشتر به دست با لبخندی به پهنای صورتش در پوسترها ظاهر شد. کسی هم نبود آن دور و برها به او بگوید: سردار عزیز! آن که هشت سال پیش در این هیئت ظاهر شد، چهار سال بعدش جلوی دوربین به جای لبخند زدن گریه کرد. حالا که می خواهی ادای او را در بیاوری دست کم ادای چهار سال پیشش را در بیاور و نه ادای هشت سال پیشش را.
حالا هم جناب ضرغامی از راه رسیده است.بی هیچ خلاقیتی. البته سودای رئیس جمهور شدن آقای ضرغامی مربوط به الان نیست. ایشان زمانی که در صدا و سیما رئیس بود هم از این سودا ها در سر داشت. همان زمان که دستور می داد روی تصویر ایشان آهنگ کریستف کلمبِ ونجلیس را بگذارند و با مناسبت و بی مناسبت از صدا و سیما پخش کنند. اما ظاهرا حالا عزم حضرتش برای فتح پاستور جدی تر شده است. و چرا که نشود؟ من هم بودم با دیدن اوضاع کنونی از این فکرها به سرم می زد. اصلا چه چیز آقای ضرغامی از رئیس و روسای امروزی کم تر است. هر جور حساب کنی قد ایشان خیلی بلند تر از وزرای دولت کنونی است.
اما هر بازی ای قاعده ای دارد. این که ضرغامی به فکر ریاست جمهوری است چیز بدی نیست اما این که آدمیزاد برای رئیس جمهور شدن فکر کند که باید ادای حسن روحانی ده سال پیش را دربیاورد و با تمجید از شجریان برای خودش جایی دست و پا کند خیلی بد است. اول آن که حسن روحانی فقط با شجریان رئیس جمهور نشد.
قطعا تقدیر از شجریان در آن مقطع زمانی در رئیس جمهور شدن آقای روحانی بی تاثیر نبود اما اگر کسی گمان کند روحانی صرفا با تمسک به شجریان و اصغر فرهادی به ریاست جمهوری رسید بسیار از مرحله پرت است. دیگر آن که چرا آقای ضرغامی فکر می کند مردم ایران حافظه جلبکی دارند؟ مردم یادشان نرفته در همان زمان، جناب ایشان چه افاضاتی درباره آقای شجریان فرموده اند. یادشان هم رفته باشد با این ژست جدید روشنفکری آقای ضرغامی، روزنامه نگار فضولی مثل من وسوسه می شود به یادشان بیاورد آن کلامات گهربار را. از همه مهم تر آدم باید با خودش فکر کند ببیند اصلا به ریخت و قیافه اش می آید بعضی کلمات را به زبان بیاورد یا نه؟ آخر شماها را چه به شجریان؟ در خبرگزاری فارس از بهنوش بختیاری و تتلو تقدیر می کردید و حالا یاد شجریان افتادید؟ اتفاقا آن تقدیر به حکمِ از کوزه همان برون تراود که در اوست هم به ریخت و قیافه شماها می آمد و هم به طرز تفکرتان و هم به سلیقه و زیبایی شناسی تان.
حداقل سر همان موضع خود بایستید تا یکی دو میلیون رایی را که دارید از دست ندهید وگرنه مصداق خسره الدنیا و الاخره واقع می شوید و آن وقت نه اصلاح طلب و نه اصول گرا و نه نئواصولگرا و نه اعتدالی و نه افراطی به شماها عنایتی نخواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید