«نامهنیوز» گزارش میدهد:
نقطه پایان جلیلیسم/ چرا حلقه حامیان مرد در سایه خلوت شده است؟
هم اندیشه جلیلی در حوزه سیاست خارجی با شکست مواجه شده است، هم او سرمایه اجتماعی خاصی ندارد و هم آنکه دیگر نفوذ سابق را در بدنه تصمیمساز ندارد. همه اینها باعث شده است که حامیان جلیلی سعی کنند که فاصلهای میان خودشان با او ایجاد کنند و به فکر نیرویی تازه باشند و آن هم پرویز فتاح است.

گروه سیاست - سعید جلیلی روزگاری تعیینکننده سیاستهای پشت پرده بود. او همواره در مجلس نفوذ داشت و یا در دولت هم صاحب نفود بود مانند دوران دولت سید ابراهیم رئیسی یا اگر مسیر را مسدود میدید از بیرون چنان فشاری بر دولت میآورد که دولت دو راه پیش رو نداشته باشد؛ یا با مواضع او و حامیانش کنار بیاید یا آنکه با مشکلات عدیده روبهرو شود؛ شرایطی که در هشت سال دولت روحانی وجود داشت. جلیلی در جناح اصولگرایی قطب عملیاتی یک طیف خاص و مشخصا پایداری بود و هر وقت سخن از ریاستجمهوری میشد این طیف جیلی را اصلح میدانست و حتی روزگاری میگفتند اگرچه در میان نیروهای اصولگرا صالح مقبول وجود دارد اما نیروهای جبهه انقلاب باید دنبال اصلح باشند و اصلح هم از دید آنها کسی نبود جز سعید جلیلی.
جلیلی اما همواره یک محدودیت بزرگ داشت و آن نداشتن پایگاه وسیع مردمی بود که شاهد مثال واضح این موضوع را در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳ مشاهده کردیم. جلیلی در شرایطی قرار گرفت که باید محک میخورد؛ با یک نامزد اصلاحطلب در دوئل سیاسی قرار گرفت. خودش تصور میکرد همه سرمایه اجتماعی اصولگرایان و همه گروهها پشت او درآیند اما چنین نشد و به گفته رئیس ستاد انتخاباتیاش یعنی محسن منصوری حتی آراء محمدباقر قالیباف هم در دور دوم به سبد مسعود پزشکیان رفت. جلیلی دیگر بهانهای نداشت که ناکانیاش ماحصل شکستهشدن آراء اصولگرایان به دلیل حضور نامزدهای متعدد اصولگرا بوده او بود و پزشکیان اما رأی نیاورد و شکست خورد. از همین مقطع بود که نوع نگاه حامیان دیروزش هم به او تغییر کرد و حالا سعید جلیلی در شرایطی قرار گرفته است که نه پایگاه اجتماعیای دارد و حامیان جدی سیاسی و جز تعدادی انگشتشمار در مجلس حامی ویژهای ندارد. مصاحبه اخیر محسن منصوری، معاون اجرایی دولت رئیسی و رئیس ستاد انتخاباتی جلیلی مهم است زیرا او میگوید جلیلی رأی منفی داشت. این حرف را کسی مطرح میکند که نفر اول ستاد جلیلی بوده است. او صریحا هم میگوید که ایکاش به جای جلیلی پرویز فتاح نامزد میشد. این مصاحبه نشان میدهد اولا حامیان دولت قبل یا به تعبیر بهتر حامیان سید ابراهیم رئیسی میخواهند خط خود را از جلیلی جدا کنند. از سوی دیگر جبهه پایداری هم دیگر مانند سابق حامی جلیلی نیست و حتی در انتخابات مجلس این طیف سیاسی با قالیباف لیست مشترک داد. مانده است یک طیف خاص و کوچک جداشده از جبهه پایداری که در میان آنها نیز بر سر ادامه حمایت از جلیلی اختلاف نظر است. به نظر میرسد جدایی حامیان سابق از جلیلی به دلیل آن باشد که آنها دریافتهاند اولا سعید جلیلی دیگر قدرت تعیینکنندگی در سیستم سیاسی را ندارد و نفوذ خود را از دست داده است و ثانیا او پایگاهی مردمی ندارد که بتواند رئیس دولت بشود. از طرفی مواضع رادیکال او در حوزههای مختلف دیگر خریدار ندارد؛ بنابراین آنها به سمتی نیرویی میانهروتر که شعار عدالتخواهی هم سر میدهد، رفتهاند؛ پرویز فتاح.
مسئله دیگر آن است که اندیشه جلیلی در حوزه سیاست خارجی هم با شکست کامل مواجه شده است. او میگفت برجام دردی از کشور دوا نمیکند و حتی صریحا میگفت که نباید به FATF بپیوندیم و همه چیز را بر گردن دولت روحانی میانداخت اما بعد از خروج آمریکا از برجام و بیاثر شدن این توافقنامه مشاهده شد که مشکلات کشور روز به روز بیشتر شد و در موقعیتی که شرایط همانی بود که جلیلی میخواست و حتی دولتی هماهنگ با اندیشههای او روی کار آمده بود، بدون برجام و توافق با قدرتهای غربی کشور در تنگایی بیسابقه قرار گرفت. او تئوری نقطه گریز را مطرح میکرد به این معنا که ایران باید به نقطهای برسد که دیگر صنعت هستهایاش مهارناپذیر باشد و در آن شرایط با غربیها مذاکره کنیم تا صرفا امتیاز بگیریم اما این نظریه هم با واقعیتهای زمین عرصه بینالملل منطبق نبود. حالا که نتایج نوع نگاه جلیلی مشخص شده است، به نظر میرسد سخنان و مواضع او در هیچ یک از بدنه تصمیمساز تأثیری ندارد و حتی حامیان دیروز جلیلی هم متوجه شدهاند با چنین شیوهای کاری از پیش نمیرود. در واقع بسیاری باور دارند اندیشه جلیلی کشور را بنبست روبهرو کرده بود و حالا که دولت مسعود پزشکیان مشغول مذاکره با آمریکاست، اندیشههای ضد مذاکرات در هیچ یک از بخشهای حاکمیت پذیرفته نمیشود و همین است که جلیلی به حاشیه رفته است. عملکرد خوب تیم دیپلماسی مبتنی بر انجام مذاکرات با رعایت عزت و اقتدار ملی هم باعث شده است تا نقدهای دیروز و امروز جلیلی مقبول نباشد.
سعید جلیلی در سختترین شرایط خود به سر میبرد زیرا او دیگر حتی نیروهای حامی خود را هم از دست داده است و سختتر آنکه گزینه جایگزین برای او در نظر گرفته شده است. پرویز فتاح حالا میتواند نماینده طیفهایی باشد که هم ادعای انقلابیگری دارند، هم شعار عدالت میدهند و هم آنکه دیگر سر سازگاری با مطلقاندیشی جلیلی را ندارند. در این شرایط به نظر میرسد سعید جلیلی و اندیشههایش در حاشیه کامل قرار خواهند گرفت.
دیدگاه تان را بنویسید