پکن نگران چیست؟
پشتپرده سکوت چین در قبال ایران
جنگ ۱۲ روزه میزان آسیبی را که تحریمهای غرب به ایران در طول سالیان وارد کردهاست، عیان کرد. در عین حال این جنگ نشاندهنده آثار برخی انتخابهای ژئوپلیتیکی که بود که توسط سیاستگذاران در تهران انجام شدهبود.

روزنامه هم میهن به نقل از میدل ایست مانیتور نوشت: یکی از این انتخابها وابستگی به تامین از سوی روسیه بود. سامانههای روس در نبردهای اخیر از جمله دو جنگ خلیج فارس، ارمنستان، اوکراین و منازعه هند و پاکستان، کارآمدی متوسط خود را نشان دادهاند.
ایران در عین حال از بدقولیهای روسیه نیز آسیب دید. سالها بود که تحلیلگران ادعا میکردند ایران قرار است به جنگندههای سوخو ۳۵ مجهز شود. ایران حتی جنگنده آموزشی یاک ۱۳۰ هم خریداری کرد، اما سوخو ۳۵ها هرگز نرسیدند.
موشکهای فراتر از برد بصری R-77 و موشکهای قدرتمند R-27 در طول دوران جنگ در هیچیک از سامانههای روس ایران فعال نبودند. شاید یک اسکادران جنگنده نمیتوانست بازدارندگی قابل توجهی ایجاد کند، اما قطعاً روحیه را افزایش میداد. در نبرد هند و پاکستان هم (که گزارش شدهاست استراتژیستها ایرانی مورد مداقه قرار دادهاند) مشخص شد که تامین پایدار قطعات و دسترسی به دادههای زنده ماهوارهای نقش حیاتی در نبردها دارند.
در این نبرد میزان قابل اتکا بودن چین به وضوح قابل مشاهده بود درحالیکه روسیه به سختی میتوانست سکوهای پیشرفته را به موقع ارسال کند. در نتیجه چین امروز به عنوان یک گزینه منطقی برای رهبری کنونی سیاسی و نظامی ایران تلقی میشود. آنها دنبال شریک راهبردی هستند که قابل اتکا باشد، به موقع تجهیزات را ارسال کند، سامانههای پیشرفته داشتهباشد و به منابع حیاتی دسترسی بدهد. گزارش شدهاست که ایران به دنبال خریداری موشکهای زمین به هوا، هواپیماهای آواکس و جتهای جنگنده پیشرفته چینی است.
آیا چین میتواند به ایران کمک کند؟ بله! میتواند. اما چالشهای بسیار جدی مقابل تهران و پکن قرار دارد. چین زیستبوم تحقیق و توسعه مدرنی در اختیار دارد. برخلاف روسیه و فرانسه و حتی آمریکا، چین از زیرساخت صنعتی بسیار وسیعی برخوردار است که اجازه میدهد سفارشهای بزرگ را به سرعت تولید کند. در عین حال چین سامانههای چندلایه به شرکایی مانند پاکستان دادهاست که هواپیماهای مدرن را تکمیل میکنند و اجازه میدهند «زنجیره هدفگیری» که در مواجهههای هوایی ضروری است، شکل بگیرد. اگر چین بخواهد چنین کاری را برای ایران انجام دهد، باید در جبهههای متعددی وارد عمل شود.
نخست اینکه ارسال و انتقال فناوریهای سامانههای پیشرفته به ایران باعث دلخوری کشورهای خلیج فارس، اسرائیل و آمریکا خواهد شد. دوم اینکه چنین انتقالی ممکن است باعث وضع تحریمهایی علیه شرکتهای چینی توسط آمریکا و اتحادیه اروپا شود. سوم و از همه مهمتر اینکه انتقال فناوریهای پیشرفته به ایران در دورانی که چین در کانون توجه جهانی است، ممکن است پرریسک باشد.
حتی اگر چین نیز چنین ریسکی را بپذیرد، باز هم ممکن است نتواند از این داراییها در دوران انتقال (که ممکن است چند سال طول بکشد) حفاظت کند. دوم اینکه ایران با رقیبی مواجه است که به جنگندههای نسل پنجم مجهز است و پشتیبانی آمریکا را دارد. ایران باید از نسل ۳ به نسل 5/4 یا نسل ۵ جهش کند که در یک دوره زمانی کوتاه تقریباً غیرممکن است.
برای هر نیروی هوایی، پیشرفت به صورت تدریجی و تکاملی رخ میدهد. ایران نمیتواند با پریدن از روی دههها تجربه فناوری با فناوریهایی که در طول این مدت ایجاد شدهاند، به نسل ۵ برسد. حتی اگر ایران به هر روشی به سوخو ۳۵ یا جی ۱۰اس دسترسی پیدا کند، باز هم مواجهه با جنگندههای پنهانکار اسرائیلی چالشبرانگیز است. سطح ناهموار سرزمینهای ایران هم باعث میشود که سامانههای پیشرفته دفاع هوایی کارایی کمتری داشتهباشند، چراکه ناهمواریها کار کنترل دفاع هوایی را مشکل میکند.
تنها گزینه ایران قبل از اینکه بخواهد وارد فرآیند مدرنیزه کردن نظامی شود، این است که وضعیت داخل را درست کند که شامل بهبود تواناییهای ضداطلاعاتی، منع دسترسی اسرائیل، بازآرایی بازوهای نظامی (به ویژه نیروی هوایی و نیروهای راهبردی) و تنوعبخشی به مبادی تامین تجهیزات است. موفقیت ایران در نوسازی بیش از هر چیز به اثربخشی، سازگاری و از همه مهمتر ثبات وابسته است. ایران نیازمند چند سال صلح چه در جبهه داخل و چه در جبهه خارج است. اینکه آیا اسرائیل اجازه چنین موقعیتی را به ایران خواهد داد یا نه، مورد تردید است.
دیدگاه تان را بنویسید