تهدید خانواده شهید مطهری برای چه بود؟/ماجرای پیشنهادی که امام گفتند سران قوا بدهند

به گزارش نامه، آیت الله هاشمی در بازگویی خاطرات خود از 9 بهمن 1361 آورده است: در منزل‌ ماندم‌. مطالعه‌ و نوشتن‌ خاطرات‌ عقب‌ مانده‌ بیشتر وقتم‌ را گرفت‌. عصر آقای‌[میرحسین‌ موسوی‌] نخست‌ وزیر تلفنی‌ از مشکلی‌ که‌ برای‌ هیأت‌های‌ واگذاری‌ زمین‌ بعد از ردطرح‌ مصوب‌ مجلس‌ از طرف‌ شورای‌ نگهبان‌ پیش‌ آمده‌ گفت‌ و چاره‌جوئی‌ می‌کرد. شب‌ احمدآقا تلفن‌ کرد و نگران‌ ملاقات‌ فردای‌ امام‌ با اصناف‌ بود که‌ مبادا بر روال‌ مطالب‌گذشته‌ در ملاقات‌ نمایندگان‌ مطلبی‌ بیاید و از من‌ خواست‌ که‌ فردا صبح‌ به‌ امام‌ پیامی‌ بدهم‌. خبرداد که‌ امروز فرماندهان‌ سپاه‌ و ارتش‌ خدمت‌ امام‌ رسیدند و برای‌ شروع‌ کار به‌ جبهه‌ رفته‌اند.متأسفانه‌ امشب‌ خبر رسیده‌ دو نفر از فرماندهان‌ سپاه‌ آقایان‌ باقری‌ و بقائی‌ بر اثر گلوله‌ دشمن‌هنگام‌ گشت‌ شهید شده‌اند. شب‌ دکتر ولایتی‌ راجع‌ به‌ آمدن‌ نمایندگان‌ حقوق‌ بشر که‌ نظر به‌ نقض‌ حقوق‌ بشر در ایران‌داده‌اند، مشورت‌ کرد. نظر موافق‌ دادم‌ و گفتم‌ شایعات‌ خارج‌ خیلی‌ زیاد است‌ و دیدن‌ آنها نظرشان‌را تعدیل‌ می‌کند. آخر شب‌ خانواده‌ آقای‌ مطهری‌ آمدند و راجع‌ به‌ انتشار یادداشت‌های‌ ایشان‌ درباره‌ اقتصادمشورت‌ کردند. محافظه‌کارها و طرفداران‌ سرمایه‌داری‌، ایشان‌ را ترسانده‌اند. ولی‌ آقای‌ غفاری‌مسئول‌ جمع‌آوری‌ نوشته‌های‌ ایشان‌ اصرار بر انتشار دارد. قرار شد مطالعه‌ کنم‌ ونظر بدهم‌. چرا خبر ملاقات فرماندهان جنگ با امام منتشر نشد؟ وی همچنین در کتاب خاطرات خود از 9 بهمن 1364 نوشته است؛ همراه فرماندهان سپاه و ارتش به خدمت امام رسیدیم. من صحبت کردم و اعلان آمادگی برای شروع حمله را نمودم و از ایشان خواستم که راهنمایی و نصیحت کنند. مخصوصاً در مورد همکاری صمیمانه سپاه و ارتش امام هم خوب صحبت فرمودند. قرار شد خبر ملاقات داده نشود، چرا که دشمن از آن بهره برداری اطلاعاتی در مورد عملیات خواهد نمود. از امام خواستم که تقاضای ملاقات آقای سید علی محمد دستغیب را بپذیرند؛ نگرانند که در شیراز اختلاف ایجاد شود. احمدآقا هم با من به مجلس آمد. جلسه شور قرارگاه خاتم‏الانبیا تشکیل شد و از ساعت ده تا ساعت چهار بعد از ظهر یکسره ادامه داشت. درباره هماهنگی محورهای عملیاتی و سپاه و ارتش و تدارکات و ساعت شروع حمله و چیزهای دیگر بحث کردیم، خوب بود. ساعت چهار در جلسه هیأت رئیسه شرکت کردم و برنامه یک هفته تعطیل ایام فجر و زمان انجام لایحه بودجه کل کشور را تعیین کردیم. ساعت چهار و نیم برای شرکت در جلسه چهارشنبه شب سران قوا در حضور آیت‏ الله منتظری به طرف قم حرکت کردیم. همگی آمدند و بیشتر به مطالب آقای منتظری گوش دادیم. ایشان انتقادات و پیشنهادهایی درباره وضع توزیع و اقتصاد به طور کلی و عملکرد قوه قضائیه و جنگ داشتند که مخلوطی از مطالب درست و نادرست است. قرار شد در جلسات بعد روی هر یک بحث کنیم. حالشان خوب است و از شورای مدیریت حوزه گله داشتند. شام را چلو کباب خوردیم و ساعت ده و نیم شب به طرف تهران حرکت کردیم. ساعت دوازده به مجلس رسیدم. خسته بودم و فوری خوابیدم. خطبه هاشمی درباره عدالت و ویژگی اشراف/ ماجرای پیشنهادی که امام گفتند سران قوا بدهند آیت الله در تشریح خاطرات خود از 9 بهمن 1366 نیز آورده است؛ تا ساعت ده و نیم در منزل برای خطبه‌های جمعه مطالعه کردم. برای اقامه جمعه به دانشگاه تهران رفتم. خطبه‌ای در ادامه بحث عدالت اجتماعی با موضوع ویژگی های اشراف و خطبه‌ای درباره آثار انقلاب و عملیات بیت‌المقدس ایراد کردم1. بچه‌ها مهمان همشیره بودند و من و سعید [لاهوتی]، ناهار را در منزل خوردیم. عصر آقای [عبدالمجید] معادیخواه آمد. گزارش کار بنیاد تاریخ انقلاب را داد و بودجه بیشتر و تسهیلات خواست. فرماندهان لشکر سیدالشهدا(ع) برای ترتیب ملاقات با امام آمدند. سه هزار نفر آمده‌اند و لشکر 27 حضرت رسول(ص) هم هست. قرار شد دو روز متوالی و چند نوبت ملاقات کنند. یاسر پیگیر این ملاقات بوده و موفق شده است. اول شب احمدآقا آمد. درباره تعیین مرجع تشخیص مصالح برای احکام حکومتی از طرف امام مذاکره شد. امام فرموده جلسه سران قوا پیشنهادی بدهد. قرار شد در جلسه فردا شب، این پیشنهاد تهیه شود. محسن آمد و گزارش پیشرفت کار ساخت مرکز موشکی و حساب مخارج ساخت منزل بچه‌ها را داد. عفت با فائزه و حمید و بچه‌هایش، مهمان بودند. شام خوردیم. 1- در خطبه اول، ادامه بحث عدالت اجتماعی در اسلام با موضوع استکبار و استضعاف دنبال شد و درباره ویژگی های این دو طبقه، مواردی با استفاده از آیات الهی و روایت معصومین علیهم السلام به نمازگزاران ارائه گردید. در خطبه دوم درباره مساله جنگ و شرایط جاری آن و دلایل گسترش جنگ شهرها، نقشه آمریکا برای حضور در خلیج فارس و مقاومت مردم ایران در جنگ شهرها مطالبی مطرح شد . در بخشی از خطبه دوم آمده است: « آمریکا پس از شکست خفت بار خود در خلیج فارس برنامه دیگری را تنظیم کرد. اینها مدت‌ها بود که ما را تهدید می کردند به موشک های دور بردی که ممکن است به عراق بدهند. البته تضادی وجود دارد که این تضاد مانع اینهاست که دستشان برای اقداماتشان باز باشد. ترس آنها این است موشکی که امروز به عراق داده می شود، ممکن است فردا به دست ملت عراق، علیه جاهایی مثل اسرائیل و کشورهای عربی شبیه اسرائیل به کار گرفته شود و تجربه ایران، این خطر را جدی کرده است. آن روزی که این امکانات را به رژیم سابق ایران می دادند، آنها ایران را جزیره امنی می دانستند و فکر نمی کردند یک روزی این امکانات به دست نیروهای حزب اللهی می افتد و اینها این گونه در مقابل خودشان به کار می گیرند. اگر آمریکا فکر می کرد سلاح هایی که به ایران داده است روزی در خلیج فارس مقابل هواپیماهای خودش قرار می گیرد، غیر ممکن بود که اینها را به دست رژیم شاه بدهد و این تجربه شده است. اینها نگران هستند از اینکه چیزهایی به عراق بدهند تا فردا کنترل از دستشان بیرون برود، ولی حالا چه می شود که با این نگرانی که دارند، باز هم می دهند، جواب آن این است که اینها پیش خودشان قدری مسأله را حل کردند ولی خطر اسلامی آن قدر بالا می باشد که آنها آن خطر کوچکتر احتمالی را می پذیرند. »