مناظره های سیاسی عرصه جدالهای مخرب
سودای لایک و بهای انسجام؛ نقدی بر مدلهای وارداتی
در فضای رسانهای امروز، «مناظره» بیش از آنکه میدان تبادل استدلال باشد، به عرصه جدالهای احساسی و مخرب تبدیل شده است. این روند با داغکردن مصنوعی فضای مجازی، انسجام اجتماعی را تضعیف میکند و ضرورت بازگشت به مناظرهای مبتنی بر منطق، احترام و رشد فکری را برجسته میسازد.
فارس: آنچه در فضای رسانهای و بهویژه پلتفرمهای مجازی بهعنوان «مناظره» شاهد آن هستیم، در بسیاری موارد از هدف اصلی تبادل نظر فاصله گرفته و به جدالهای پرحرارت، احساسی و مخرب تبدیل شده است.این شیوه که به قیمت تخریب انسجام اجتماعی و تعمیق شکافها تمام میشود، هرچند ممکن است منافع کوتاهمدت شخصی (مانند محبوبیت، لایک و فالوئر) را برای مجریان و طرفداران آنها تأمین کند، اما بهشدت به مصالح بلندمدت عمومی و رشد فکری جامعه آسیب میرساند.
ما نیازمند یک بازنگری جدی در ادبیات و قالب بحثها هستیم تا بهجای «رینگ بوکس هیجانی»، میزبان «رقابت استدلالها» باشیم.۱. آسیبشناسی جدالهای رسانهای کنونیمناظرههای کنونی، که متأسفانه خاستگاهی تقلیدی و بعضاً ناآگاهانه از فرمتهای پرزرقوبرق و قطبیشده غربی (مانند مناظرات سیاسی آمریکا) دارند، بر پایه محورهای زیر عمل میکنند:تحریک عواطف و تزریق هیجان: هدف اصلی، تحریک طرفداران و تزریق هیجانهای کور است تا مخاطب بر اساس احساسات، موضع خود را تقویت کند، نه بر اساس منطق.نفرتپراکنی و قطبش: با استفاده از ادبیات غیرمحترمانه، لجبازیهای کودکانه و حملات شخصی، بهجای نقد ایده، شخصیتها تخریب میشوند و در نتیجه، نفرتپراکنی جایگزین تضارب آرا میگردد.بریدن شاخهای که بر آن نشستهایم: این شیوهها صرفاً ممکن است در بین همفکران محبوبیت ایجاد کند و البته مخالفان را بیشتر از شما دور می کند، اما در سطح کلان، با به هم زدن انسجام جامعه متکثر ایرانی، مصالح عمومی جامعه را به مخاطره می اندازد.
۲. ضرورت مناظره رشددهنده: رقابت استدلالهاجامعه متکثر ایران بههیچوجه قرار نیست یکدست فکر کند. تضاد و برخورد آرا، موتور محرک رشد اجتماعی و فکری است، اما این تضاد باید در یک چارچوب محترمانه و استدلالی تعریف شود. مناظره آرمانی، مدلی است که در آن: اصالت با استدلال است، نه جدل: مخاطب باید بهجای تماشای دوئل هیجانی، تفاوت در مبانی فکری، منطق استنتاج و دادههای پشتیبان را مشاهده کند.
این فرآیند ذاتاً آموزنده و رشددهنده است.حفظ احترام و چارچوب: طرفین با وجود تفاوتهای عمیق، باید بر اصل احترام متقابل و پذیرش حق مخالفت اصرار ورزند. ادبیات مؤدبانه و دوری از حملات شخصی، فرصت ارزیابی منصفانه را به مخاطب میدهد.خروجی متمرکز بر «چگونه» و «چرا»: مناظره باید بر تحلیل عمیق مسائل و ارائه راهکار مبتنی بر منطق تمرکز کند، نه بر تخریب و متهمسازی طرف مقابل.مناظره نباید بهانهای برای سلبریتیسازی از منافع ملی باشد. اگرچه تضاد «توجه» را جلب میکند، اما باید بپرسیم به چه قیمتی؟ همانطور که فیلمسازان متعهد، از ابتذال و تحریک غرایز برای جذب مخاطب دوری میکنند، رسانههای متعهد نیز باید از هیجانهای کاذب و نفرتآلود برای «داغ کردن» پرهیز کنند.۳. وظایف سهگانه برای تغییر الگوایجاد این مدل جدید نیازمند همتی سهجانبه از سوی رسانهها، چهرهها و مردم است:الف. نقش رسانههای متعهد (ایجاد بستر)رسانهها باید با درک مسئولیت اجتماعی خود، از تبدیل شدن به ابزاری برای جذب مخاطب به هر قیمت اجتناب کنند:تعریف ساختارهای جدید: طراحی ساختارها و قوانین سختگیرانهای برای مناظره که در آن وقت مساوی، پاسخگویی به محورهای مشخص و ممانعت از توهین و قطع مکرر کلام الزامی باشد.
حذف فرصتطلبان: از دعوت افرادی که هدفشان صرفاً ایجاد سروصدا، لجبازی و نفرتپراکنی است، پرهیز شود. مدیریت متعهدانه مجری: مجری مناظره باید نقش داور فعال و ناظر بر اجرای منطق را داشته باشد و در صورت خروج از چارچوب استدلال، دخالت کند. ب. نقش چهرهها و سیاسیون (اهتمام به منطق)سیاسیون و چهرههای عمومی باید درک کنند که اعتبار بلندمدت آنها در گرو منطق و استدلال است، نه توانایی جدل: دوری از لفاظیهای پوپولیستی: کنار گذاشتن زبان هیجانی و روی آوردن به زبان تحلیل و ارائه راهحلهای مبتنی بر واقعیت. پذیرش تنوع فکری: قائل بودن به این نکته که طرف مقابل دشمن نیست، بلکه یک رقیب فکری است که میتواند در تشخیص نقاط کور یاریرسان باشد. ج. نقش مردم و مطالبهگری مردم بهعنوان تماشاگر اصلی، باید با مطالبهگری فعال خود، این الگو را ترویج دهند: تشویق استدلالورزی: حمایت و دنبال کردن بحثهایی که مبتنی بر منطق و احترام هستند.طرد جدالهای هیجانی: ندادن لایک، کامنت و بازنشر به محتوای صرفاً جنجالی و مخرب.این رویکرد سهگانه، میتواند مناظره را از یک ابزار هیجانساز و مخدوشکننده به یک سکو برای رشد فکری و ارتقای فهم عمومی تبدیل کند و مانع تکرار تجربههای تلخی که انسجام ملی را مخدوش می کند، باشد.
دیدگاه تان را بنویسید