ناگفتههای جنجالی جدید والدین دو قربانی حادثه هواپیمای اوکراینی
محسن اسدیلاری و زهرا مجد، دو فرزند خود، محمدحسین و زینب اسدیلاری را در پرواز PS752 از دست دادند. آنها در گفتوگو با هممیهن از روزهای سختِ پس از این حادثه در طول این چهار سال سخن گفتند و ناگفتههایی از مراحل شکایت و روند رسیدگی به پرونده عزیزان خود را مطرح کردند.
اظهارات محسن اسدیلاری و زهرا مجد در گفتگو با هم میهن را در ادامه بخوانید:
لطفاً از حال و هوای خودتان بعد از گذشت چهار سال از این حادثه تلخ برای ما بگویید.
محسن اسدیلاری: به هر حال پس از این اتفاق هر روز برای ما سخت است. بچهها آمده بودند و در همان دو هفتهای که در تهران بودند، بعد از مدتها با هم بودیم و با توجه به اینکه محمدحسین پیشرفت و استقلال قابلملاحظهای هم داشت، میخواست با دختر مورد علاقه خود ازدواج کند. آنها هم از خانواده بسیار خوبی بودند و محمد پسندیده بود. قرار بود فروردین همان سال، دوماهو نیم بعد از بازگشت بچهها برویم و عقد محمدحسین را برگزار کنیم. وقتی ساعت سه صبح بچهها را به فرودگاه رساندیم، زینب گفت اینبار خیلی خداحافظی نمیکنیم و قرار است بهزودی همدیگر را ببینیم و شد آنچه که شد. برای ما هر روز بعد از این حادثه سختتر از دیروز است. الان نمیتوانم کلمهای برای این حال پیدا کنم اما ارجاع میدهم به صحبتی که خانم دکتر همیشه میگوید که یک افسردگی و یک سوگ پیشرونده است و تمامشدنی نیست.
زهرا مجد: شاید واژههای مناسبی در لغتنامه رایج مورد استفاده مردم برای اینکه بگویم در این چهار سال چه بر ما گذشت، نتوانم پیدا کنم. خیلی از اوقات با خودم فکر کردم و گفتم که لازم است برای سوگ واژههای جدیدی برای آنچه که برما گذشت، پیدا کنم. چون اگر تعریفی از سوگ داشته باشیم و مراحل مختلف سوگ را که افسردگی، انکار و پذیرش را در بر میگیرد، در نظر بگیریم، سیر هیچکدام از اینها در ما طی نشد. ما علاوه بر اینکه سوگ پیشرونده داشتیم، سوگ تجمیعی را نیز تجربه کردیم. یعنی چند جنبه سوگ را تجربه کردیم. شاید اگر کسی عزیزی را از دست میدهد، مورد حمایتهای عاطفی قرار میگیرد و یا جایگزینی برای آن عزیز پیدا کند، به هر صورت این سوگ ممکن است بهصورت لکه تاریکی در قلبش بماند و با آن همزیستی کند اما احساسی که من و همسرم تجربه میکنیم، با سوگ خودهمزیستی به معنای رایج نتوانستیم پیدا کنیم چراکه این سوگ از جنبههای مختلفی برما وارد بود. یکی از آن جنبهها، خشم فروخورده ما بود. ما علاوه بر اینکه به صورت ناگهانی و شوکهکننده داغدار عزیزانمان شدیم، برای ما آنقدر این موضوع ناراحتکننده بود که در فاصله خداحافظی کردن با بچهها و عشق و امید آنها و به این امید که بهزودی آنها را میبینیم و حتی بلیتها را گرفته بودیم، طی دو الی سه ساعت ناگهان این انفجارِ خبری به ما رسید و در واقع وجود ما منفجر شد. بعد از آن به موجود دیگری تبدیل شدم و منِ سابق دیگر وجود ندارد و نتوانستم هیچ راهحلی برای کنار آمدن با آن پیدا کنم. البته به صورتهای دیگری سعی کردیم با این مسئله مصالحه کنیم.
بسیاری از مردم معتقدند یکی از دلایل ایجاد شکاف میان مردم و مسوولین طی یک دهه اخیر، عدم پاسخگویی دقیق و بهموقع و اقناع افکار عمومی پس از حادثه سقوط هواپیمای اوکراینی است.آیا با این مسئله موافقاید؟
مجد: داغ عزیز یک جنبه سوگ ما بود، داغ دو عزیز، سوگ را مضاعف میکرد و داغ عزیزانی که انتظار شادی و موفقیت و پیشرفت را برای آنها داشتیم، علاوه بر آن اینکه متاسفانه فاجعه توسط حافظان امنیت پیش آمده بود و جایی که انتظار داشتیم از ما حمایت شود این اتفاق افتاد. در جایی که این فاجعه توسط یک دشمن خارجی ایجاد شده باشد، حمایتهای رسانه داخلی و آزادی ابراز خشم و واکنشهای درونی ما و همراهی جمعی همه اینها میتواند به ما کمک کند که بهتر با این مسئله کنار بیاییم اما ما از جنبهای سه روز حرف راست نشنیدیم، حتی خودمان هم نمیتوانستیم باور کنیم که چنین اتفاقی توسط سپاه رخ داده باشد و اگر روزهای اول این را به ما میگفتند، تکذیب میکردیم. بعد از آن محدودیتهایی که برای ابراز احساسات خود داشتیم هم مزید بر علت بود. البته آن روزها نمیفهمیدیم که چگونه میگذرد اما برخی از افراد میگفتند که اعتراضاتی شده بهویژه از سوی دانشجوها و با آنها برخورد شده است و اینها همه مزید بر علت میشد. سوگ تجمیعی به این دلیل است و آنجا که باید با ما همراهی نشد و نهتنها از خشم ما کاسته نشد، بلکه از جنبههای مختلف با محدودیت نیز روبهرو بودیم. برخوردهای دردناکی در دادگاه و دادسرا و هنگام دادخواهی با آن مواجه شدیم. همه اینها آن سوگ را برای ما سختتر کرد. تنها کاری که میتوانیم بکنیم این است که بهصورت شخصی آلام و این غم بسیار بسیار دردناک و غیرقابل توصیف را به کارهای خیر بزرگ تبدیل کنیم.
اسدیلاری: البته در تکمیل فرمایشات خانم دکتر بگویم که به دلیل اعتراضات سال گذشته و همچنین بنابر مشکلاتی که امسال خانوادههای داغدار نتوانستند مراسم عزیزان خود را بگیرند، یکی از بحثهای سوگ تجمیعی بود که تجربه کردیم. همه این داغها دارند جمع میشوند و فزاینده میشوند و آثار خود را نشان میدهند و حتی برای ما، تأثیر خیلی بدتری هم میگذارد و برای باقی مردم نیز همین است.
در فروردینماه رای اولیه پرونده صادر شد و هنوز منتظر صدور رای نهایی هستیم اما همچنان بحث بر سر این پرونده و اتفاقات آن روز بسته نشده است. چه اتفاقی افتاد که تصور میشود پیگیری قانعکننده برای خانواده قربانیان انجام نشدهاست؟
اسدی لاری: ۲۰ جلسه دادگاه در ایران تشکیل شد. دو جلسه در آذرماه ۱۴۰۰ و بقیه جلسات به دلیل اعتراض ما به کیفرخواست پیش نرفت و عملاً یک سال متوقف ماند و مجدداً در آذرماه ۱۴۰۱ جلسات شروع شد و در نهایت در فروردین سال جاری حکم را صادر کردند؛ حکمی بسیار سبک و به تعبیر من سخیف بود چراکه هیچگونه جامعیتی نداشت. در تمام مراحل تحقیق، بازپرسی و رسیدگی دادگاه و حکم هیچکدام عادلانه نبود. آقای (م.خ) که فرمانده سامانه بود از ابتدای این فاجعه و از همان روز در انفرادی بود تا فروردینماه که ما خبر داریم و تا دو ماه بعد نیز زندانی بوده است اما از بعد آن خبر نداریم. ایشان روی هم رفته ۱۳ سال حبس داشت که با گذراندن یکسوم میتوانست آزاد شده باشد و احتمالاً آزاد شده است اما برای بقیه نیز حکمهای بسیار سبک صادر شد و اختلاف بین حکمهای ارتشیها که دو نفر از SOC (مرکز عملیات منطقهای پدافند تهران) بودند بسیار متفاوت با دیگر حکمها بود. به این احکام اعتراض کردیم و با دلایل متقن موضوعات متفاوتی که در دادگاه گفته بودیم و رسیدگی نشد و یا به صورت ناقص مورد رسیدگی قرار گرفته بود را به دیوان عالی کشور اعلام کردیم. اما دیوان عالی هم مشخص نبود که پرونده ما را به کجا و کدام شعبه ارجاع داد. مدام میگفتند که محرمانه است و به وکلای ما هم چیزی نمیگفتند. به هر حال به صورت کاملاً اتفاقی در آبانماه امسال متوجه شدیم که به کدام شعبه ارجاع داده شده است و رئیس محترم آن شعبه نیز به وکیل ما به صورت سرپایی گفته بودند دویست و خوردهای پرونده جلوی شما است و این نشان میدهد که ارادهای برای این قضیه نیست. در جریان دادخواهی به صورت مشخص از ابتدا شکایت خود را علیه همه عوامل اعم از نظامی و غیرنظامی مطرح کرده بودیم و فرماندهان اصلی را اسم برده بودیم اما به هر حال با توجه به روند و تصمیم قوه قضائیه تمام شکایتها قرار شد که در سازمان قضایی نیروهای مسلح متمرکز شود و بنابراین حتی شکایتهای غیرنظامی ما را نیز به این امید که در همانجا رسیدگی میشود، شکایت دیگری را اصلاً ثبت نمیکردند. در نهایت بعد از صدور حکم فروردین و اعتراض ما به این حکم، شکایت دیگری را نیز به مجتمع کارکنان دولت شعبه ۲۸ در اردیبهشتماه علیه یکی از مسئولان اصلی سازمان هواپیمایی کشوری ثبت کردیم و به جای اینکه رسیدگی کاملی انجام شود متاسفانه حدود ده روز پیش حکمی به صورت قطعی دادند که اعلام برائت آن فرد را اعلام کردند. ما معتقد بودیم به موضوع هواپیما از همان لحظه اول که باخبر شدند، رسیدگی درستی نکردند. چرا از صحنه مواظبت نکردند و گذاشتند که افراد غیرمسئول وارد صحنه شوند و متاسفانه صحنه را امنیتیها و همان سازمانی که شلیککننده به هواپیما بود اداره میکرد و اصرار به این داشتند که عملیات جستوجو و جمعآوری اجساد عزیزان ما و اموال آنها را سریع به پایان برسانند. حتی فرمانده نیروی انتظامی غرب استان تهران اصرار کرده بود که سرباز کم دارم و محوطه خیلی بزرگ است و مسئول اصلی آن صحنه که از سازمان هواپیمایی کشوری است، گفته بود صحنه را ساعت چهار بستند؛ در صورتی که الان ما میدانیم به ضرس قاطع که اجساد به صورت کامل جمع نشده بودند و نیروهای علاقهمند و ارزشمندی بهویژه از هلال احمر در صحنه بودند و شب هم مستقر بودند و عملیات را در محل انجام میدادند. این را الان به ما گفتند و ایشان به ضوابط متقن ایکائو و دولت که در آییننامه سوانح و حوادث به صراحت عنوان شده، عمل نکردند و تمام لوازم الکترونیک بچهها و مسافران را از بین بردند. الان میدانیم دقیقاً این لوازم کجاست و در همان حوالی قرار دارد. همه وسائل را نابود کردند و حتی کارت شناسایی را نابود کردند به حدی که از زینب فقط یک پاسپورت و از محمد هم فقط یک کارت بیمارستان به دست ما رسید، در صورتی که موبایل محمدحسین عزیز تا آخر شب همان ۱۸ دیماه زنگ میخورده چراکه عمهاش با او تماس میگرفت. اولین موضوع شکایت ما را که تعلل و قصور در انجام وظیفه نگهداری از صحنه بود با این بهانه که مدیرکل رسیدگی به شکایات یا نظارت بر کیفیت شهادت داده است که کسی که مسئول صحنه بوده، کار خود را به خوبی انجام داده، مبرا دانستند. نکته دوم نیز برای نشر اکاذیب با توجه به اینکه مطمئن هستیم روز چهارشنبه و پنجشنبه میدانستند که هواپیمای عزیزان ما با موشک مورد اصابت قرار گرفته اما اعلام آن تا روز شنبه به تعویق افتاد که در نهایت اطلاعیه ستاد کل نیروهای مسلح منتشر شد. به این شکایت نیز به این دلیل رسیدگی نکردند و گفتند چون یک سال از واقعه گذشته مشمول مرور زمان شده است و حکم برائت علیه شکایت ما ده روز پیش صادر شد. متاسفانه رسیدگی قضایی در کشور ما بدین ترتیب است. البته در کنار این رسیدگی قضایی، اقدامات معتنابهی نیز انجام شده؛ از جمله اینکه چهار کشور متضرر علیه اقدامات ایران در دادگاه بینالمللی کیفری شکایت کردند و در کنار این قضیه دادگاه عالی تورنتو اواخر سال گذشته میلادی برگزار و شکایتی علیه ایرلاین انجام شده و یکسری یافتههای بسیار ارزشمندی مطرح شد. البته بحث ارجاع به سازمان هوانوردی بینالمللی ایکائو نیز مطرح است و امیدواریم کارهای آن انجام شود. در مجموع وضعیت دادگاه بدین صورت بوده و یکی از دلایل دیگر سوگ و داغ تجمیعی، همین است.
خانوادهی شما از ابتدا معتقد بود رسیدگی قضایی به پرونده باید در ایران انجام شود. با توجه به نتیجهای که حاصل شد و با توجه به اینکه تعدادی از خانوادهها در مجامع بینالمللی شکایت ثبت کردند، شما نیز از طریق مجامع بینالمللی پیگیر این موضوع شدید؟
اسدی لاری: خیلی دیر عضو انجمن شدم و کمتر از سه چهار ماه در آن بودم. از آن انجمن بیرون آمدم و به دلایل متعددی عضو انجمن خانوادهها نیستم. آنها هم به نظر میرسد تلاشهایی کردند اما متاسفانه در جهت دادخواهی فعال نبودند. ما فکر میکنیم که از جهاتی حتماً و لابد بر حسب آشنایی که با مبانی موضوع داشتیم و اعتمادی که به وکلا در داخل و خارج داشتیم، اقدام خود را در سیستم نظام قضایی ایران متمرکز کردیم و آن لازم بود و هست اما حد یقف ندارد و متاسفانه خیلی به عدالت رفتار نشد. از ابتدا نیز در پروندههایی که مطرح بوده، مشارکت داشتیم و تقریباً همه خانوادهها در پروندههایی که در بیرون مطرح است، حضور داشتند و مهمترین آن، پرونده دادگاه عالی آنتاریو است که در اواخر ماه دسامبر گذشته برگزار شد. در این پرونده یک شکایت گروهی مطرح است به نام Class Action که همه عضو آن هستند مگر اینکه کسی اعلام کند نمیخواهد عضو باشد. مهمترین کار از بیرون همین بوده و همدردان و دوستان انجمن نیز شاید بهعنوان نتیجه کار خود بدانند اما واقعیت ندارد و چیزی بود که از ابتدا وکلا پیگیری میکردند. در مجموع بحث دادخواهی حتماً منحصر به کارهای نظام قضایی ایران نیست اما نقطه شروع آن از نظر ما و نظر وکلای آگاه داخلی و خارجی این بود که باید از نظام قضایی ایران باشد و اگر نظام قضایی ایران نتواند عدالت را برقرار کند، به سمت اقداماتی - برای مثال در ICC (دیوان کیفری بین المللی/ دادگاه بینالمللی لاهه) مطرح خواهد شد - میرود.
آیا دلیل قانعکنندهای برای اینکه وسایل فرزندان شما بازگردانده نشده ارائه شده است؟
اسدی لاری: متاسفانه دلیل قانعکنندهای برای بازگرداندن وسایل بچهها ارائه نشد. چه در خلال تحقیق و چه در مرحله رسیدگی در دادگاه بارها و بارها به صورت شفاهی و کتبی مطرح کردیم و اعتراض کردیم و حتی در مراجع بالاتر نیز اعتراض کردیم و آنها نیز هیچکدام کاری نکردند چراکه دقیقاً میدانیم کجاست و این نهاد امنیتی که در واقع همان تیم شلیککننده بوده از ابتدا دستور کارش این بود که تمام وسائل الکترونیکی و کارت شناسایی مسافران را جمعآوری و تخریب کنند چراکه میدانستند که با قشر فرهیختهای از مسافران روبهرو هستند و حتماً عزیزان ما در خلال آن ۴ دقیقه شروع کرده بودند به فیلمبرداری و اگر اینها جمع میشد و اطلاعاتی که آن زمان بود، اقدام میشد، پرونده قطوری میشد علیه کسانی که این جنایت را انجام دادند. هیچ توضیحی به ما ندادند چراکه میدانستند هر توضیحی به ضرر آنها خواهد بود.
فکر میکنید در تمام این سالها به همه ابعاد این ماجرا پرداخته و برای شما مشخص شده است؟
اسدی لاری: ما بسیاری از جنبهها را در دادگاه باز کردیم و هیچگونه رسیدگی نشد. از افرادی نام بردیم که دخیل بودند و نام آنها در بین ده نفر نبود و میدانستیم که برای مثال پست فرماندهی نیروی مربوطه که حدود دهها واحد شلیککننده تحت نظر داشته، فیلم و مکالمات سامانه شلیککننده را به ما بدهند و حتی درخواست کردیم فیلم فرودگاه را به ما بدهند. مکالمات ۱۵ دقیقه اول جعبه سیاه کابین را به ما بدهند؛ اما هیچوقت به ما ندادند. گفتیم اقداماتی که در این بین شده از وقتی که کادر پرواز شماره ۷۵۱ در تهران نشست و همه اینها فیلم دارد را به ما بدهند، اما نه به ما بلکه به وکلا هم ندادند. در زمینه مکالمات و دستوراتی که در SOC و IDOC صادر شد گفتیم اینها را به ما بدهند که آیا درخواست کلیر کردن(clear )آسمان بوده و در چه مقاطعی آسمان کلیر شده و مسائل مختلفی که به پروتکلهای نظامی ارتش و سپاه باز میگردد و ستاد کل باید ورود میکرد را نگفتند و این موارد را هرچند به ما نگفتند اما ما به صورت روشن همه اینها را داریم. اقداماتی که باید بین سازمان نظامی یعنی SOC و IDOC و مرکز کنترل ترافیک هوایی کشور انجام میشد را هیچوقت به ما نگفتند و البته اطلاعات این موارد را داریم. اقداماتی که در ارتباط با نمایندگی شرکت هواپیمایی اوکراین در تهران انجام دادند و البته بازجویی کردند را به ما نگفتند. البته الان اطلاعات جالبی را از طرف اوکراینی به دست آوردیم. ابتدا قطع ارتباط را مطرح کردند و بعد متوجه شدیم هیچ قطع ارتباطی در کار نبوده و اینها را در جریان رسیدگی روشن نکردند. دو نیروی کارشناسی تنظیم کردند که یک گروه همگی از نظامیها بودند و متاسفانه اسامی این افراد را هیچوقت برای ما مشخص نکردند؛ هرچند که الان اسامی را داریم. گزارش دوم کارشناسانی بودند که مرور اقدامات قبلی را انجام دادند و در دادگاه از پاسخ دادن به سوالات ما عاجز ماندند. موضوعات فنی مختلفی وجود دارد که روشن نشد و متاسفانه متوجه شدیم بسیاری از مواردی که در دادگاه گفته شد، صحت نداشت. البته اینها چیزهایی نیست که تاریک بماند و روشن خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید